چونه زخمی

تصميم گرفتم يه عکس از خودم بگذارم حداقل با چونه بانداژ شده!!!:smug
اين عکس مال فرداي روز سقوطه که اميد اومد دنبالم و با هم رفتيم يه چيزي بخوريم البته من عين مورچه خوار وقتي افتاده بود و دماغش شکسته بود فقط مي تونستم با ني چيزي بخورم و چون سرما حسابي هم خورده بودم آب پرتغال رو به چيزهايه ديگه ترجيح دادم. عکس رو با موبايل اميد ازم گرفته چون به قول خودش با اون ظاهر و قيافه دمغي که بهش اضافه شده بود خيلي با نمک شده بودم و سوژه عکاسي!:waiting
وقتي مي خواستيم از کافي شاپ بيايم بيرون اميد اصرار پشت اصرار که يک کم آرايش کن گفتم اصلا حرفش رو هم نزن حوصله ندارم تازه حموم هم نرفتم خيلي کِرت کثافتم آرايش رو صورتم نميشينيه گفت پس لااقل يه روژ بزن آينه ام رو از کيفم در آوردم و يه روژخيلي کمرنگ و ملايم زدم که حرف اونم زمين ننداخته باشم از در کافي شاپ که در اومديم و منتظر تاکسي بوديم يه 206 جلوي پامون ترمز کرد و سوارمون کرد و تا نزديک خونه بردمون وقتي پياده شديم با خنده به اميد گفتم خوبه به حرفت گوش دادم روژه رو زدم ها ببين اينم از فوايدش.!!!!:teeth(بين خودمون باشه بيشتر فايده عصا و چونه زخمي بود تا روژ!):hypnoid
راستي در مورد شناسائي نشدن و زدن عينک که تو پست قبلي نوشتم خيلي فکر کردم آخرش هم به اين نتيجه رسيدم که واسه عصام يه عينک بخرم و بذارم روش چون اون بيشتر از خودم تو مظان شناسائي شدنه!!!:shades
چندوقته چهار تا مهمون اجباري پيدا کردم عکس دوتا شون رو ميذارم اينجا خيلي ناز و مموشن فقط فسقلي ها هي وول ميخوردن نشد عکس واضح ازشون بگيرم.:love
پيوست1: هاله جونم ظاهرا سايتت واسه من فيلتر شده به هيچ عنوان نمي تونم واردش بشم ديدم اينجا بنويسم شايد بخوني .
پيوست2: من اصلا واسه بچه های که تو پرشين بلاگ هستن نمی تونم کامنت بگذارم از دستم گله نکنيد. مرتضی جان سایت شماهم امدم ولی نتونستم کامنت بگذارم اگه تندی کردم ببخشيد.:love


نظرات شما


  1. سانی در 05/29/05 گفت :

    اوووووووول


  2. سانی در 05/29/05 گفت :

    هووووووووووووووووورررررررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااااا#applause #party


  3. آرش در 05/29/05 گفت :

    #grin آفرين سانی!!!


  4. آرزو در 05/29/05 گفت :

    سلام . فکر کنم اول شدم. عکس خيلی جالبيه ولی حيف که چشماش معلوم نيست.#worried


  5. ملودي در 05/29/05 گفت :

    پس چرا چشات نيستش #devil


  6. سانی در 05/29/05 گفت :

    عصات چقدر خوشگله! ولی بهتره بنداريش دور. اميدوارم ديگه به زودی بهش نياز نداشته باشی! خودتم ماهی ولی چرا روی چشمات چسب زدی؟#grin چونه تم که اميدوارم زود خوب بشه. امروزم به وبلاگم بيا هم برای دوستم دعا کن و يه کم دعواش کن و هم نظرتو در مورد سيستم درمانی کشور بگو. ممنونم


  7. مانيا در 05/29/05 گفت :

    #party #party #party
    ولی چرا چشاتو پوشوندی!! آدم ياد اين خلافکارا ميفته#tongue #kiss


  8. arashl در 05/29/05 گفت :

    eyne mojrema shodi.va ya mesle axaye doorbine makhfi az sathe shahre tehran.


  9. شبنم در 05/29/05 گفت :

    خوبه حالا به قول خودت کثيف بودی و انقدر خوشگل و ماهی… ايشالله چونه ات زودی خوب بشه … اگر کمک خواستی برای يافتن عينک عصا بگو . خلاصه تعارف نکن …شاد باشی …شبنم


  10. مهتاب در 05/29/05 گفت :

    #worried فکر کردم عکس تمام رخ ميذاری… اما همينشم غنيمته!! بابا خوش تيپ بابا تريپ ست آبی بابا …#eyelash #kiss


  11. یک مامان در 05/29/05 گفت :

    باز هم که شناسايی نمی شی#laugh


  12. دنيز در 05/29/05 گفت :

    ای با با کاش چشاتو نمی پوشاندی باور کن ياد خلافکارا انداختی ام.
    اين گربه ناز رامعرفی نمی کنی؟


  13. سانی در 05/29/05 گفت :

    واسه عصات عينک بخری که تابلو ميشه آخه کمتر عصايی پيدا ميشه که آفتاب اذيتش کنه يا چشماش ضعيف باشه#rolling
    اينم عکس پيشی بود؟ معلوم بود ملوسه ولی خیلی واضح نبود عکس خودت واضح تر بود#grin اگه از سگای من نمی ترسيدن يکيشونو ازت می گرفتم #grin #grin


  14. چه جالب منم يه مدتيه ۴ تا مهمون اجباري دارم دوتا مشكي با دست و پاي سفيد انگار دستكش پوشيدن و دو تا مدل پلنگي … ويولت خوشمگلم منو ببخش كه فكر مي كردم بهم سرنمي زني#cry #cry #cry #kiss


  15. سيما در 05/29/05 گفت :

    ای کاش به جای اون دختره من بودم…#heart


  16. آرش در 05/29/05 گفت :

    #grin اين فراری رو بگيريم جايزه هم داره؟


  17. آرش در 05/29/05 گفت :

    توضیح فوری!!!:
    #grin منظورم از گرفتن دستگير کردن بود! نه به جا آوردن سنت پيامبر!!!#grin


  18. هاله در 05/29/05 گفت :

    سلام خوشگلک. خوبی گل من؟ با شبنم (شماره ۹) صد در صد موافق‌ام. من که می‌گم خودت می‌دونی خوشگلی فقط دوست داری دوستات هی بهت یادآوری کنن. Smile
    عزیزم، اینو امتحان کن:
    http://mithras.ddns.info
    نظرخواهی رو ظاهرا” نمی‌تونی باز کنی با این آدرس. به هر حال کاچی به‌از هیچیه Smile
    آخ که من عاشگت‌ام. می‌بوسم‌ات گل‌گلابی خودم.


  19. سانی در 05/29/05 گفت :

    #rolling #rolling #rolling آرش اگه منظورت دومی بود که الان اميد کله ات رو کنده بود


  20. باران در 05/29/05 گفت :

    ويولت جون يه دونه از اين شماره ها هم مينداختی کردنت تکميل ميشدا!!تازه دلمم اب افتاد#kiss


  21. باران در 05/29/05 گفت :

    گردن منظورم بود#tongue


  22. parianazam در 05/29/05 گفت :

    اخی کی دستگيرت کردن#winking


  23. دختر كولي در 05/29/05 گفت :

    دلم برات تنگ شده دختر


  24. هيلا در 05/29/05 گفت :

    #heart ويولت جونم !!!!!!!!!!!!!#heart #heart
    میخوامت به مولا!
    فقط همين !!!#grin


  25. ماه بانو در 05/29/05 گفت :

    الهی…#kiss زن داداش…اونی که خواستی به روی چشم…اما منم می خوام…و اينکه من راجع به موضوعی تو بلاگم نوشتم که خوشحال می شم نظر تو و دوستاتو بدونم.


  26. مرتضی در 05/29/05 گفت :

    ويولت جان دوست خوبم ممنون از لطفت.. همين که اومدی سر زدی به ما واقعا لطف کردی حالا کامنت که زياد مهم نيست… به قول اون پست قبلي خودت نيت مهمه!! …نه !؟… يک چيزی هم بگم .. انگار محيط وبلاگت و دوستانت که کامنت ميگذارن خيلی فاميليه ! منظرم اينه که انگار شماها خيلی با هم صميمی هستين… درسته !؟… هميشه شاد باشی …


  27. مرتضی در 05/29/05 گفت :

    راستی عکست هم خيلی خوشگله… هرچند که چشمات را سانسور کردی ها!


  28. khalle-mehraboon در 05/29/05 گفت :

    salam axe kheyli bahali boodan omidvaram zoodtar khoob beshi#flower #heart #tongue


  29. فريد در 05/29/05 گفت :

    الهی بميرم ويولت جان کاش می مردم همچين روزی و نمی دیدم #tongue
    خودم امروز سند ميارم درت ميارم حالا جرمت چی بود برای چی گرفتنت
    ولی خودمونيما واقعا بدن پری داری#blush #eyelash


  30. سارا در 05/29/05 گفت :

    ببخشيد ویولت جون ولی من اصلا از عکست چيزی نفهميدم چرا چشماتو ناشناس گذاشتی؟


  31. عاطفه در 05/29/05 گفت :

    بيخود نيست همه ميگن چقدر کم سنی. عين دختر دبيرستانيا ميمونی تو ويولت جون. کاش چشاتو سانسور نميکردی. ممنون از عکس


  32. مهاب در 05/29/05 گفت :

    شاد زي #flower


  33. پرند در 05/29/05 گفت :

    محشر بود مخصوصا اون مهمونات وايييييييييی


  34. آرش در 05/29/05 گفت :

    #nottalking از همين جا اعلام می کنم که در اين کامنت دونی آزادی بيان از بين رفته!!!
    تازه سانسور هم رواج داره!!!#angry


  35. آرش در 05/29/05 گفت :

    #brokenheart


  36. آرام در 05/29/05 گفت :

    وای خدا چقدر از دست این رفقا خندیدم . تابلو گردن و خلافکاری و …
    #rolling
    منه هول رو بگو دیدم نوشتی عکس خودم از هولم رفتم از آخر عکسارو دیدن به جاش عکس پیشیه رو دیدم !!! خوش باشی عزیزم . می بوسمت


  37. ويولت در 05/29/05 گفت :

    آرش جان سانسور ميکنم حال هم ميگيرم لازم باشه خفه هم ميکنم#sick
    فرمايشی بود؟
    #eyelash


  38. آرش در 05/29/05 گفت :

    #cry چقدر قلدر و خشن شدی!!!


  39. اروند در 05/29/05 گفت :

    سلام
    هميشه دعاتون می کنم…


  40. maryam در 05/29/05 گفت :

    چقدر سنت کمتر نشون ميده #heart


  41. zangar در 05/29/05 گفت :

    #surprise


  42. حسام در 05/29/05 گفت :

    لحظهء افول محض ، لحظه ايست كه مي بايست تنها به آينه اي بينديشي كه تا براي هزارمين بار، ميان آن به حماقتهای كودكانه خويش لبخند بزني …


  43. Vahidjv در 05/29/05 گفت :

    سلام
    چرا مثل مجرمها چشمات رو اینجوری کرده.
    خیلی باحال شده
    یاعلی
    #flower


  44. پرنس در 05/29/05 گفت :

    یاد باد از آنکه از ما یاد کرد!!!وای اين کيه ديگه؟؟؟؟؟چرا چشاش اينطوريه؟؟؟#laugh #winking اميدوارم زودتر چونه ات خوب بشه


  45. ليلا در 05/29/05 گفت :

    باور کن در کمال سلامت و شايد از کمال هم اونورتر حاضرم جامو باهات عوض کنم حالم داره از اين زندگی بهم ميخوره


  46. مهستا در 05/29/05 گفت :

    يه کم شبيه پيشيه نشدی؟


  47. سارا در 05/29/05 گفت :

    سلام.خوشحالم که ديدمت.گر چه که به قول بچه ها…#winking


  48. ساناز در 05/29/05 گفت :

    سلام چه پيشی های اوشکلی ….منم دارم از اينا ….ميگم نمی شد بدون چسب عسک بزاری ….بابا يه فکری هم به حال ما غربتی های دور از پايتخت بکن ديجه …#cry


  49. ساناز در 05/29/05 گفت :

    سلام …اين نظر برای اميد هستش …بهترين حرفها رو تو اون شرايط زديد….ای ول کاش يکی هم بود به من دلداری ميداد#sad


  50. موسيو مسعود در 05/29/05 گفت :

    پس فقط بلد بودی برا من قيافه بگيری؟ #nottalking


  51. سحر در 05/30/05 گفت :

    سلام
    چه جالب.
    اگه وقت کردين بلاگ منو بخونين.کمی مشابه اين مطلب شماست.#winking


  52. بامداد در 05/30/05 گفت :

    آخی …
    چه کار جالبی کردی » دوست خوشگلم …
    اميدوارم زود زود حالت خوب شه … Smile


  53. شیما در 05/30/05 گفت :

    سلاااااااااااااااااااااااااام وای وای وااااااااای خشگل#kiss قربونه اون چونه زخمی مخميت بشم من که نبينم اينطوری بسته باشيش#heart
    ناااااااااااااازی موهات مبارک خانومی . من اون موقعشو ديدم که هايلايت داشت#tongue
    خيليييييييييييييييی نازی به خدا هرچند چشمای قشنگت معلوم نيت اما …..#hug دوست دارم#heart #kiss #hug #flower


  54. الان که بهتری نه ؟؟ خوشم میاد از صبر و استقامتت .


  55. عطيه در 05/30/05 گفت :

    خوبه کثيف بودی و بی حوصله و مريض و …..#grin راستی چشمات رو که پوشوندی…ما هم که شطرنجيت می کنيم…ببين تورو خدا چه قدر گانگستر بازی درميارياااا ….!
    پيوست : اين همون بچه غولس ؟ #eyelash #winking #devil


  56. عطيه در 05/30/05 گفت :

    بنده به يک سری اکتشافات مهم دست يافتم #devil #grin …..منم برادر می خوام ويولت…..#sad چرا اميد برادر من نميشه ؟#cry #cry #cry #cry #cry


  57. عطيه در 05/30/05 گفت :

    برای اميد :
    برادر من ميشين ؟ #sad ……


  58. بهاره در 05/30/05 گفت :

    من ميگم تو اينقدر بی معرفت نيستی. عيب نداره برام اينجا کامنت بزار