از سر درماندگی2

متاسفم که نا اميدتون ميکنم چون هيچ زورويي از راه نرسيد.!!!:confused
نالان و درب و داغون و خاکي و خوني افتاده بودم رو زمين که مردم از راه رسيدن تو اون لحظه ايي که افتادم کسي اون دور و بر ها نبود وگرنه حتما ازش کمک ميخواستم، هر کي يه چيزي ميگفت کساني که صحنه افتادنم رو نديده بودن با توجه به خونريزي که داشتم فکر ميکردن ماشين يا موتوري بهم زده و در رفته ولي آقايي که افتادنم رو ديده بود به بقيه توضيح ميداد که پاش گرفته به بلوک عصايه يه گوشه پرت شده ام هم گوياي مشکل دار بودنم بود داشتم بلند بلند غر ميزدم که يه لحظه فکر نمي کنن ممکنه آدم مشکل داري از اينجا رد شه فقط واسه خودشون ميکنن:waiting که آقايي در تاييد حرفم شروع کرد بلند بلند به آقاي رفسنجاني فحش دادن( نمي دونم کار شهرداري به رفسنجاني چه ربطي داشت؟):eyebrow ازم خواستن شماره بدم يکي بياد دنبالم که گفتم خونه نزديک نيست کسي زود نمي تونه بهم برسه با خودم گفتم تلفن کردن به اميد هم فايده نداره جز اينکه نگرانش کنم تازه خودم مگه دستم چلاقه ؟:nottalking ماشين ميگيرم ميرم خونه. اون آقاي مهربون برام يه ماشين گرفت و چون اصلا نمي تونستم از جام بلند شم زير بغلم رو دو نفري گرفتن سرپام کردن و نشوندن تو ماشين يه دستمال کاغذي هم بهم دادن که جلو زخمم بگيرم خونريزي بند بياد خنده دار قضيه اين بود که چون سرما خورده بودم آبريزش بيني داشتم گريه هم ميکردم ديگه فبها شده بود با اون قيافه خونين مالين و خاکي با دماغ آويزون عين اين گداهاي سر چهار راه شده بودم.:sick
ديگه بماند که رفتم خونه مامان با اون حال ديدتم نزديک بود سکته بکنه عين بچه ها تا به بغل مامانم رسيدم شروع کردم به زار زدن بابا فورا پاشد بردم درمانگاه دکتر وقتي زخمم رو ديد گفت مي تونم بخيه بزنم ولي جاش ميمونه بهتره خوب پانسمانش کنيم ولي اگه خونريزي بند نيومد بيا بخيه کنم يه آمپول کزاز هم حتما بزن.
خونه که اومدم باز هم رو تخت دراز کشيده بودم و ريز ريز گريه ميکردم مامان اومد تو اتاق و بغلم کرد گفت واسه چي گريه ميکني؟ جواب دادم حتي يک قدم هم بدون کمک کسي اگه يه جايه نا هموار باشه نمي تونم بر دارم گفت اين که گريه نداره فوقش نتوني راه بري ميشيني رو ويلچر!!! گريه ام شديدتر شد گفتم از لحاظ شما فوقشه!:cry
وقتي يه همچين نا ملايماتي پيش مياد تمام ناراحتيها و سختيها و دل شکستگي هايي که تا حالا با قوت تموم سعي در بي اهميت جلوه دادنشون داشتي مياد جلو چشمت و خودشون رو تو اندازه واقعي يا حتي چند برابر اندازه واقعيشون به رُخت ميکشن اون لحظه است که فکر ميکني با اين همه آدمي که دور و برته و بعضي هاشون حتي به اندازه چشاشون دوستت دارن چقدر تنهايي چقدر آينده تاريک و ترسناکه چقدر اين هيجان زندگي ميتونه برات به کابوسي بي انتها تبديل شه …
اولين و ساده ترين تصميم اين بود که ديگه سر کار نرم و بشينم تو خونه و بدنم رو سالم نگه دارم ولي به هزار و يک دليل وقتي عقلم اومد سر جاش پشيمون شدم فکر کردم هنوز توان ادامه دادن رو تو خودم سراغ دارم بايد هنوز بجنگم نبايد تسليم سختيهايه ام-اس بشم نبايد اجازه بدم مثل يه مهره سوخته پرتم کنه اونطرف هنوز هستم و بايد باشم اينو بايد به اون مسخره هم ثابت کنم.
قيافه ام با اين چونه بانداژ شده خيلي با نمک و ديدني شده مخصوصا با عصاي دستم عين اين تصادفي هاي از گور فرار کرده.:teeth
خدا رو شکر کردم که بدن پري دارم:tounge با استخونهاي قوي وگرنه صدباره صدجام شکسته بود و شده بود قوز بالا قوزي واسه خودش.:regular


نظرات شما


  1. ناشناس در 05/25/05 گفت :

    اول#grin


  2. سانی در 05/25/05 گفت :

    ناشناس قبول نيست اول بشه من اولم #grin


  3. ناشناس در 05/25/05 گفت :

    تازه متن رو خوندم#sad


  4. سانی در 05/25/05 گفت :

    #smile خدا شکر که فقط چونه بود. سلامت باشی هميشه


  5. سانی در 05/25/05 گفت :

    وقتي يه همچين نا ملايماتي پيش مياد تمام ناراحتيها و سختيها و دل شکستگي هايي که تا حالا با قوت تموم سعي در بي اهميت جلوه دادنشون داشتي مياد جلو چشمت و خودشون رو تو اندازه واقعي يا حتي چند برابر اندازه واقعيشون به رُخت ميکشن اون لحظه است که فکر ميکني با اين همه آدمي که دور و برته و بعضي هاشون حتي به اندازه چشاشون دوستت دارن چقدر تنهايي چقدر آينده تاريک و ترسناکه چقدر اين هيجان زندگي ميتونه برات به کابوسي بي انتها تبديل شه …
    #brokenheart اين روزا منم خيلی نازک دل شدم. ايکاش ايجوری نبود.
    ولی خوشحالم خيلی خوشحال که تو يکی هزار ماشالا بزنم به چوب قوی هستی. وب بچه های نااميدو که می خونم بعدش يه سر به اينجا ميزنم با هزار اميدواری بر می گردم. #party خوشحااااااااااااااااااااااالم
    يه عکسم با چونه بانداژ شده بذار اينجا#grin


  6. بی تا در 05/25/05 گفت :

    آفرين دختر خوب به اين میگن یه شیر زن خوب کاری میکنی که روی این بیماری رو کم میکنی…مثل مادر بزرگها حرف زدم


  7. ارام در 05/25/05 گفت :

    ويولت جان سلام. همه آنچه رو که ما ميتونستيم بهت بگيم خودت به خودت گفتی.
    برايت دعا ميکنم هميشه شاد و سلامت باشی. قوی قوی قوی قويتر باشی#applause #heart #kiss


  8. ليلی در 05/25/05 گفت :

    من که سالمم (مثلاْ) روزی هزار بار سر پايی می زنم و هی چلفتی می افتم..من اگر اونجا بودم حتما بدتر از تو می افتادم..خدا اين شهرداريها رو لعنت کنه…خدا رو شکر که سلامتی دوست جونم…ديروز که درد کليه به سراغم اومد و دو زانو تو دفتر کارم نشستم تو دلم به تو افرين گفتم…تو رو خدا يه عکس از چونه ات بگير بذار#grin


  9. ليلی در 05/25/05 گفت :

    #applause #party


  10. پرند در 05/25/05 گفت :

    همین روحیه ات خوشم میاد ویولت عزیز مواظب خودت هم باش


  11. persian-guy در 05/25/05 گفت :

    سلام ..مراقب خودت باش لطفا..#nottalking #nottalking


  12. persian-guy در 05/25/05 گفت :

    زاستی اون دوتا شکلک ها تو پست قبلی اشتباهی اومدن..


  13. liebe در 05/25/05 گفت :

    دوست خوبم،
    خوشحالم كه دوست قوي و پر انرژي اي مثل تو دارم. هميشه از خوندن نوشته هات لذت بردم و پر از انرژي شدم.#flower
    خوشحالترم از اينكه حالت خوبه و مشكل جدي اي برات پيش نيومده


  14. شیما در 05/25/05 گفت :

    سلام خوشگل عزيز ملوس نازنين مهربون صبور مقاوم پر روی#grin من #kiss
    ويولت جونم نشنوم ديگه بخوای سر کار نيای و اين حرفا هاااااااا . ميدونم خيلی سخته ولی به قول خودت بهش ثابت کن که تو ام اس داری نه ام اس تورو#heart
    خيييييييييييييييييييييلی دوست دارم . اندازه آسمون شهرم. آسمون کوير خيلی قشنگه هااااا#eyelash #flower


  15. الهام در 05/25/05 گفت :

    اقلکا به اون همکار جانت بگو که يک کمی از اين مصيبتها تقصير اون بوده و بيش از اين بايد رعايت دور و بريهاشو بکنه #angry خوشحالم که خوشحالی #applause #party


  16. علیرضا در 05/25/05 گفت :

    این نوشته ام تقدیم به شما.
    http://1physician.blogspot.com/2005/05/blog-post_111696190220894483.html


  17. علیرضا در 05/25/05 گفت :

    اون مطلبم را حتما بخوانید دوست عزیز.شاید به درد شما بخوره.
    پیروز باشی


  18. آدم در 05/25/05 گفت :

    خو ب پس بازم به خير گذشته. هنوز که به نظر من خيلی با بقيه آدما فرق نداری و بلاخره کم و بيش ازاين مشکلات پيش مياد. از طرفی شاگرد اول کلاس ام اسی ها هم که هستی. #eyelash


  19. عاطفه در 05/25/05 گفت :

    سلام ويولت جون
    خوشحالم که مشکل حادی پيش نيامده و بهتري. هميشه قوی باش و شاد.


  20. کرم دندون در 05/25/05 گفت :

    من اون موقع کجا بودم خبر مرگم؟؟؟
    #angry #angry #angry


  21. راست ميگي وقتي همچين شرايطي پيش مياد چيزهايي كه قبلا كم اهميت بودند يهو پررنگ و مايه عذاب ميشن…عزيزم خوشحالم كه اينقدر قوي هستي #grin كاش ذره اي قدرت تورو داشتم… #cry


  22. آبچينوس در 05/25/05 گفت :

    حالا باز خوبه براي تو يه توجيهي هست منو بگو كه همينجور الكي الكي همه ش دارم تصادف ميكنم با سپر ماشينايي كه كنار خيابون وايساده ن يا با كيف سامسونت آدمايي كه دارن راه خودشونو ميرن!! هميشه هم همه جام زخمو زيليه. اسمشو ميذارم دستو پا چلفتگي مضمن (مخففش ميشه: دی سی ام)!!! من و تو كه توي دسشويي رفتن رقابت داشتيم، حالا هم دسپاچلفتگي!!!
    چند وقت پيشا ، يك زميني خوردم جلوي ملت دم ايسگاه مترو . مثل فنر از رو زمين برگشتم به حالت اول. نه اينكه خودم خواسته باشما! خود به خود در عرض ايكي ثانيه مردم ديدن يه آقاهه از حالت عمودي به افقي و بالعكس تغيير وضعيت داد. اتفاقا ً بعدش فكر كردم ديگه نرم سركار!!!! ( اِ نخند! خوب آخه چه معني داره آدم كه زمين خورده باشه يعني ديگه ميتونه بره سركار؟ نه تو بگو ميتونه؟! )


  23. آبچينوس در 05/25/05 گفت :

    حالا باز خوبه براي تو يه توجيهي هست منو بگو كه همينجور الكي الكي همه ش دارم تصادف ميكنم با سپر ماشينايي كه كنار خيابون وايساده ن يا با كيف سامسونت آدمايي كه دارن راه خودشونو ميرن!! هميشه هم همه جام زخمو زيليه. اسمشو ميذارم دستو پا چلفتگي مضمن (مخففش ميشه: دی سی ام)!!! من و تو كه توي دسشويي رفتن رقابت داشتيم، حالا هم دسپاچلفتگي!!!
    چند وقت پيشا ، يك زميني خوردم جلوي ملت دم ايسگاه مترو . مثل فنر از رو زمين برگشتم به حالت اول. نه اينكه خودم خواسته باشما! خود به خود در عرض ايكي ثانيه مردم ديدن يه آقاهه از حالت عمودي به افقي و بالعكس تغيير وضعيت داد. اتفاقا ً بعدش فكر كردم ديگه نرم سركار!!!! ( اِ نخند! خوب آخه چه معني داره آدم كه زمين خورده باشه يعني ديگه ميتونه بره سركار؟ نه تو بگو ميتونه؟! )


  24. نازمهر در 05/25/05 گفت :

    ويولت جون اين شرايطيه که هممون باهاش درگيريم.
    منم اين سری که حمله بهم دست داده بود و پام به طور کامل از کار افتاده بود از دنيا سير شده بودم. دوباره انگار تازه بهم گفته بودن ام اس داری همش گريه می کردم. ولی حالا دوباره با بهتر شدن وضعيت پاهام وضعيت روحيم هم بهتر شده.
    تازه ببخشيدا مثلا ام اس داری. چجوری می خوای بفهمی ام اس داری؟#winking حتما توقع داری هميشه راست راست راه بری ولی ام اس هم داشته باشی#angry
    البته اينا رو دکترم بهم گفت وقتی ديد دارم گريه می کنم#grin


  25. روزها میگذرن. این ما هستیم که باید باهاش بسازیم و خودمون رو تطبیق بدیم
    میگم میشه این اینک ادرس من رو به http://meandyou.blogfa.com تغییر بدی؟


  26. مريم گلی در 05/25/05 گفت :

    می دونی چيه ويولت . من تازه دارم می فهمم زندگی يعنی چی . وقتی نوشته هات رو می خونم از کلمه کلمه اش زندگی رو می شه حس کرد. خوشحالم که دوستت هستم و خوشحالم که زندگی رو فهميدی . مواظب خودت باش و اميدوار ادامه بده


  27. آرش در 05/25/05 گفت :

    #cry چه پايان تراژيکی !!!
    #angry قحط چيز بود زمينو خوردی؟؟؟
    #sad اين چونه رو عوض کن بابا اوندفه هم (تو حموم) رو همين چونه فرود اومديا!!!#flower
    #grin


  28. آرش در 05/25/05 گفت :

    #worried در آخرين لحظه ها اميد نيومد ازين شعر هنديا بخونه واست؟؟؟!!#nottalking بی ذوق!!!


  29. ميترا در 05/25/05 گفت :

    آفرين به دختر خوب و شيرزن.آفرين به اراده قويت.اصلا جلوی اين بيماری کوتاه نيا. به هيچ وجه #applause #applause #applause #heart


  30. مهاب در 05/25/05 گفت :

    خدا رو شكر كه هرچند با ناراحتي، ولي به خير گذشت. شهردار رو رئيس جمهورش كنين تا چاله چوله ها رو پر كنه. ضوابط و مقررات شهرسازي و معماري براي افراد معلول جسمي – حركتي مصوب ۶ دي ۷۸؛ و قانون جامع حمايت از حقوق معلولان و كم توانان جسمي و حركتي مصوب ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۳ اجرا بايد گردد. آستانه تحريك مسئولين اجرايي كشورمون خيلي خيلي بالاست. تا حادثه دلخراش و ناگواري اتفاق نيافته هيچ اقدامي نميكنن. شايد اشتباه ميكنم. سلامت و شاد زي#flower


  31. يلدا در 05/25/05 گفت :

    خوشحالم که حالتون خوبه.. اميدوارم هرچه سريعتر جلوی پيشرفت بيماريتون گرفته بشه.. چند روز پيش توی تلوزيون داشت درمورد کشف راهی برای درمان بيماری ام اس صحبت ميکرد. کاش زودتر راه درمانش مشخص بشه..


  32. شبنم در 05/25/05 گفت :

    برو کار ميکن مگو چیست کار
    که سرمایه جاودانیست کار
    از اینکه چونه ات زخم شده خیلی متاسفم اما از اینکه امیدواری خدا رو ۱۰۰۰ مرتبه شکر میکنم . …شاد باشی …شبنم


  33. شهلا در 05/25/05 گفت :

    #hug عزیزم درست میگی نباید از پا ایستاد و مقاومت را فرامو کرد و تسلیم شد.
    ولی خوب باید در اینجور شرایط صبر کنی تا یکی سر راهت پیدا بشه و از ش کمک بگیری عزیزم.#kiss
    #flower


  34. آرزو در 05/25/05 گفت :

    سلام ويولت عزيزم. هم چيز درست ميشه . اگه پاهات کمک نکرد با دستهات اگر دستهات هم نبود با قلبت. به خدا ميشه عزيزم.


  35. طنين در 05/25/05 گفت :

    تقدیم به ویولت عزیز:
    از این طرف بیایید
    این طرف که روشن تر از روز تبسم است !
    همه چیز درست خواهد شد
    می دانم که خواسته خواهد شد
    به آسانی/ آرامش تمام/مثل چکیدن شبنم
    می دانم که خواسته خواهد شد
    من برای شماست که زنده ام
    من برای شما ترانه می خوانم
    من برای شما سلامتی آرزو می کنم
    ……..
    قربانت
    تا بعد#flower


  36. مانيا در 05/25/05 گفت :

    بيبن ويولت جان توام چه توقعها داريا#nottalking مامان من که ۴ ستون بدنش سالمه يه بار که داشتيم می رفتيم مهمونی و دامن تنگ پاش بود اومد از رو جوب بپره که يهو وسط زمين و هوا موند و افتاد تو جوب به اون گندگی. دستش که در رفت و پاش بدجور زخم شد و پيچ خورد هيچی با اون قيافه حالا بايد وارد مهمونی که کلی با کلاس بود می شد هيچی تازه دامنشم پاره شد#grin تازه ی تازشم ماهام کلی بهش خنديديم و کفرشو در اورديم#tongue
    حالا بی شوخی بازم خداروشکر که صدمه دیدنت فقط به همین چونت ختم شد
    #kiss


  37. مانيا در 05/25/05 گفت :

    راستی لينکمم اشتباه گذاشتی#winking


  38. دنيز در 05/25/05 گفت :

    عزيز گلم دعا ميكنم هميشه قوي بماني
    اين اسمايلي هاتم كه ناپديد شده ميخواستم يه بوس گنده ازت بردارم.


  39. امير در 05/25/05 گفت :

    الهی من بميرم که اونجا نبودم کمکت کنم.#cry
    ولی جداْ اون چونه ديگه به درد نمی خوره می گم اگه می تونی عوضش کن.#tongue


  40. ويولت در 05/25/05 گفت :

    امير جان خدا نکنه طوريت بشه#eyelash
    بعدشم همش تقصير آبچينوسه که ور داشت چونه ام رو تو عکس اونقدر دراز کرد که هی همه جا گير ميکنه#rolling و ناسور ميشه#winking


  41. خداییش یعنی امید هیچ افاضه ای نکرد ؟#sad #grin ایشالا که همیشه چهار ستون بدنت و چرخاش و چونه ات!!! سالم باشه#heart #kiss


  42. ويولت در 05/25/05 گفت :

    الان چون اميد جلسه اس هيچ افاضه ايی نفرمودن#eyelash
    ولی بعد سقوط افاضات زبونی و بوسی به راه بود#winking
    وای برم چه بی حيا شدم#sick


  43. نرگس در 05/25/05 گفت :

    الهی من قربونت بشم….تو هميشه استواری…خودت خبر نداری…..ا يه شعر شد خودش ويولت…..تو هميشه استواری خودت خبر نداری#party #hug #flower #flower #flower


  44. مری مون در 05/25/05 گفت :

    ويولت جونم ….آفرين به اين اراده و پشتکار …..واقعا تحسينت می کنم ….ادامه بده عزيزم وووومن مطمئنم می تونی بر اين بيماری غلبه کنی …دوستت دارم


  45. مهتاب در 05/25/05 گفت :

    آهان بگو!! چون بوس‌های بعدش بهت حال ميده ،هی خودتو زخم و زيلی ميکنی؟ْ!!#grin #winking
    بعد يه سوال ببخشيد ويولت جونم شما روحيه فروشی نداريد؟؟ شديداْ و با بهتربن قیمت خريداريم#eyelash


  46. دختر كولي در 05/25/05 گفت :

    بميرم الهی عزيزم … اميدوارم زودتر خوب شی نازنين


  47. آرام در 05/25/05 گفت :

    ويولت عزيزم ُ‌برات ارزوی سلامتی دارم . می بوسمت


  48. آنا در 05/25/05 گفت :

    خدا رو شکر که بيشتر آسيب نديدی و قضيه به خير گذشته .


  49. sadaf در 05/25/05 گفت :

    azizam baadesh boro az oon kalbas tanooriaha ke dele mano bahash ab kardy bokhor ghol midam zakhmet yadet bereh yade manam bekon rasty chejoor mishe ba ein navid tarahetoon mail dad ???


  50. sadaf در 05/25/05 گفت :

    azizam baadesh boro az oon kalbas tanooriaha ke dele mano bahash ab kardy bokhor ghol midam zakhmet yadet bereh yade manam bekon rasty chejoor mishe ba ein navid tarahetoon mail dad ???


  51. ساکورا در 05/25/05 گفت :

    سلام ويولت عزيز آفرين که نا اميد نشدی و به کارت ادامه می دی .خدا خيلی بزرگ و تواناست .انشالله با توکل به خدا و لطفش خوب می شی و برای هميشه روی ام اس رو کم می کنی .


  52. فريد در 05/25/05 گفت :

    استاد مي گويد:
    اغلب دوست داشتن اسان تر از دوست داشته شدن است.
    پذيرفتن كمك و پشتيباني ديگران را دشوار مي يا بيم
    تلاش هاي ما براي مستقل جلوه كردن ديگران را از فرصت تجلي بخشيدن به عشق شان محروم مي كند
    والدين بسياري به هنگام پيري فرزندانشان را از دريافت همان عاطفه و حمايتي كه در كودكي دريافت مي كردند محروم مي كنند بسياري از همسران به هنگام بلا خجالت مي كشند از همسر خود كمك بخواهند بدين ترتيب اب هاي عشق نمي گسترند
    بايد حركت محبت آميز ديگري را بپذيريد بايد بگذاريد ديگران به شما كمك كنند به شما نيروي حركت بدهند
    اگر اين عشق را با خلوص و فروتني بپذيريد مي فهميد كه عشق نه دادن است و نه گرفتن…..شراكت است
    وای جونم در اومد تا اين همه رو تايپ کنم ويولت جان با خوندن پست امروز ياد موقعی افتادم که می رفتم دانشگاه درست وضعيتم عين تو بود و بارها توی محوطه دانشگاه جلوی ۱۰۰ تا دختر و پسر خوردم زمين هر بار هم که می خوردم زمين ۱۰ تا از دوستام می ريختن دورمو دستمو می گرفتن و بلندم می کردن ولی من بايد حدودا نيم ساعت می شستم تا دو باره بتونم راه برم و تو اون نيم ساعت به ادم و عالم فحش می دادم بدتر از همه نگاه اون همه دخترو پسر بود اولها منم مثل تو حسابی قاطی می کردم و از اين که يکی مياد دستمو می گيره و جلوی دوستام می خوردم زمين حسابی قاطی می کردم و تصميم گرفتم بيخيال دانشگاه بشم ولی با خوندن اون مطلبی که امروز برات نوشتم تصميمم عوض شد و دوباره ادامه دادم حالا بگذريم که اين زورش از من بيشتر بود و بعد از اون عمل سخت نتونستم ادامه بدم و لی ناراحت نيستم چون تا اونجا که می تونستم زورمو زدم #sick
    ويولت عزيز اونهايی که ميان دستتو می گيرن بهت ترهم نمی کنن بلکه عشقشون رو بهت هديه می کنن درهای قلبت رو باز کن و عشقشون رو با خلوص نيت بپذير خداوند عشقشو به واسه بندهاش به تو هديه می کنه پس اون رو قبول کن #heart
    ويولت خوش به حالت کا ش يکی هم بود وقتی می خوردم زمين افا ضات بوسی و زبونيش رو منم سقوط می کرد#grin
    باب انقدر از تن و بدنت نگو پسرهای اينجا رو حالی به حولی می کنی مگه نمی دونی چقدر هيز هستن#silly #grin #rolling


  53. سلام ميدونی من يه آدم سالمم( البته از لحاظ عقلی مطمئن نيستم#grin ) حالا اگه من روزی ۷ الی۸ بار زمين نخورم روزم شب نميشه#laugh


  54. رزولت در 05/25/05 گفت :

    ويولت گل.ميدونی تفاوت زمين خوردن دختر با پسر چيه؟ميخوام از تجربه های گران بهای نزديک ۳۰ به سال زمين خوردن رو #grin بهت بگم.دخترا (حالا سالم يا مشکل دار) وقتی زمين ميخورند جنس اناث اطرافش چون دلشون لطيفه ،فورا ميان کمکش و مذکرهای دورو بريش هم که يه جوری هائی ميخواند از اين آب گل آلود برای خودشون ماهی بگيرند #eyelash (همه نه ها اما اقلبشون) ،يه جوری هائی کمکش ميکنن #silly .تو اين وسط دختر به زمين خورده هم ميتونه حتی گريه کنه و بقيه دلداريش بدند.
    اما اگه پسری زمين بخوره جنس اناث کمکش نميکنن چون زشت به مذکر دست زدن #surprise ،اما جمعيت ذکور دوروبريش هم يا بي خيالش مي شند و يا اگه کمکش هم کردند پس از بلند کردنش فوری ميرند #sad اونوقت بدبخت پسره نه ميتونه گريه کنه و نه کسی نازش رو ميکشه #cry .
    اينم بگم زمين خوردن ماها با افراد سالم فرقش اينه که مردم دورو بری ما کمکشون با حالت ترحم و اين چيزيه که من بخاطرش ترجيح نميدم کسی کمکم کنه.


  55. نگين در 05/25/05 گفت :

    سلام به ويولت گل و همه دوستان#flower
    عزيزم وقتی از لحظات خوش زندگيت ميگی قابل تحسينی#kiss #heart #hug وقتی از ناملايمات زندگی ميگی قابل تحسینی(به قول انگليسی هاsweet and lovable)
    اين همه طرفدار هم که داری!
    ببين مسيح با همه رنجی که ميکشيد جاودانه شد…شب قبل از مصلوب شدنش گريه ميکرد و ميگفت:
    ؟why me lord
    همين مهرداد عزيز(آقا مهرداد باحال با شیش چرخش!!!)چقدر تحسين بر انگيزند!!!
    ايشالله که روز به روز حالت بهتر بشه عزيزم!تو تنها نيستی!کمک گرفتن از ديگران هم چيزی از کسی کم نميکنه …چه زن و چه مرد…اصلا نبايد بهش بصورت ضعف نگاه کنی!همه به کمک نياز داريم…الان هممون اينجا مياييم چون به کمک تو و خيلی از بچه های وبلاگ نويس از جمله مهرداد و مانيای و سانی و دنيز عزیز و ساير عزيزان داريم نگاهمون به زندگی و مشکلات رو تغيير ميديم…
    زنده باد اميد به زندگی!!!
    به قول فروغ:
    حيف از ان روزها که من با خشم
    به تو چون دشمنی نظر کردم
    پوچ پنداشتم فريب تو را
    ز تو ماندم تو را هدر کردم
    خدايا!دل همه عزيزان رو شاد کن!
    شاد و کامروا باشيد#flower


  56. Madam Tea در 05/25/05 گفت :

    Violet jaan, moteassefam ke in haadeseh pish oomad va kheili ham khosh-haalam ke kheili mohemm nabood va mesl-e hamisheh baa roohiyeh khoob rooz haayat ro az sar migiri… damet garm. Man ham yeki az hamin bimaarihaay-e la\’nati ro daaram va kheil az rooz haa kolli baayad joon bekennam ke betoonam zendegi ro shoroo konam… man tasmim gereftam taa roozi ke misheh ( ke kheili ham misheh) zendegi konam va nazaaram shaahzaadeh sefid poosh ( ezraaiil) biyaad soraagham. zendeh baashi azizam va delkhosh.


  57. نسیم در 05/25/05 گفت :

    ویولت همیشه بدتر وجود داره پس شاکر باش ممنون از تلفنت #hug


  58. تيلا در 05/25/05 گفت :

    ويولت جان اين شوورک من هر وقت تو خياببون اين جا راه ميره کلی حرص ميخورم ميگه تو ايران اين همه جونهای مردم تو جنگ اسيب ديدن آنوقت تو خيابون ادارات اين رو آن ور هيچ امکانی براشون وجود ندارد تمامی خيابانهای اين جا حتی تو دور آفتاده ترين دهات هم خط کشی مخصوص نابينايان هست تمامی چراغ ها برايشان آهنگ پخش ميکنند تا بدون چه وقت چراغ قرمز هست چه وقت سبز. خلاصه اين بيچاره هی حرص ميخوره . وای چقدر من الان دارم از دست اين ها حرص ميخورم. راستی يه چيز بهت بگم من الان سه روزه هست رو ويلچر نشستم چون ماهيچه پام سفت شده و نميتوانم راه برم کسی هم تا حالا نگفته چرا . خلاصه زياد فکرش رو نکن همه آدم ها تو زندگی بارها و بارها اين حسی رو که داشتی داشتن و خواهند داشت. این یه اصل زندگی هست . مادر بیچاره من سالهای سال است رو ویلچر میشنیه تازه با همون وضع مطب هم میره.


  59. باعث شرمندگی سرکار خانم ویولت ولی اين بدن پری دارم يعنی اینکه چاقم #rolling


  60. نيكا در 05/25/05 گفت :

    سلام من نيكا هستم خواهر نگين
    اميدوارم هرچه زودتر چونتون خوب بشه
    دوم اينكه از لطفتون نسبت به خواهرم تشكر ميكنم در پناه خدا شاد و سرافراز باشيد


  61. parianazam در 05/25/05 گفت :

    خدارو شکر کن که اين همه ادم نازو نوازشت ميکنن اين بچه کوچولوهارو ديدی ميخورن زمين تازه بابا واوانشون يه مشت و مال حسابی هم بهشون ميدن.#worried


  62. اروس در 05/25/05 گفت :

    اولش خيلی نگران شدم ويولت عزيز ولی بعد که تا اخر خوندم یادم اومد این همون ویولتیه که توانایی هاش مثال زدنیه و از پس همه چیز بر بیاد! #eyelash #eyelash خوشحالم الان خوبی #applause


  63. بامزی!!! در 05/25/05 گفت :

    #angry يعنی چی کی می گه کمک به يه آدم زمين خورده حالا گيرم بيمار از رو تر حمه؟
    اين وظيفه است.حس همياريه.
    خنده و شوخی پسر ها هم اکثرا واسه اينه که فکر طرف ازين حده نا خوشايند منحرف بشه!!!
    همين.#sad


  64. آرش در 05/25/05 گفت :

    واقعا منم موافقم ترحم يعنی چی؟
    انسان کمک به هم نوع رو به صورت تقريبا خودکار انجام ميده!!!
    در ضمن هيچکس از يه دختر زمين خورده سواستفاده نمی کنه!!!
    #nottalking چششمهايتون رو بشوريد! جور ديگر نگاه کنيد!!!


  65. Ocean در 05/26/05 گفت :

    Hi Violet Jaan,
    I am so sorry that you were injured.
    You made the right decision. I admire you a lot but the best way to deal with your situation is being strong and pro. I know it is very hard but keep up the good work.
    Again I admire you alot.


  66. گيسو در 05/26/05 گفت :

    ما باید روی خروارها نفت و گاز زندگی کنیم ولی شهروندان از کمترین امکانات بی بهره باشند.
    به نظر من کسانی مثل تو با مطرح کردن این مشکلات قدم خوبی را برداشته اید ولی باید بیشتر تلاش بشه و انجمنی چیزی تشکیل بدین و خواسته هاتون را قانونی مطرح کنید البته اینکه کاری واستون بشه یا نه خوشبین نیستم.


  67. نسلی دیگر در 05/26/05 گفت :

    سلام …Smile


  68. شیما در 05/26/05 گفت :

    شبت به خير . هرچند نميشنوی و الان خوابی#kiss دوست دارم#heart #hug


  69. مهستا در 05/26/05 گفت :

    ويولت جان دورت بگردم هروقت تنها بودی خواستی بری جايی يه زنگ به خودم بزن ۳ سوت ميام سراغت عزيزم#silly


  70. مهستا در 05/26/05 گفت :

    ا چرا اينجا باز سر و ته شد من می خواستم اول بشم#cry


  71. عطيه در 05/26/05 گفت :

    ويولت جان اين همه تو واسه ام اس شاخ و شونه ميکشی يه بارم اين بيچاره بکشه خوب…..اگه زمين نخوری قدر وقتايی رو که حتی با شختی راه ميری رو نخواهی دونست……#winking


  72. فندق در 05/26/05 گفت :

    #flower


  73. سحر در 05/26/05 گفت :

    میگم شاید چون دختر هاشمی رییس بیماریهای خاص هست فحشها همچین بی ربط هم نبوده!
    #winking


  74. maryam در 05/26/05 گفت :

    سلام عزيزم…..باز خدا رو شکر آسيبت جدی تر نبود #kiss #heart


  75. مهديس در 05/26/05 گفت :

    سلام ويولت جون
    قربونت برم با اون بدن پرت#hug خداروشکر که خوبی#heart


  76. بهاره در 05/27/05 گفت :

    من نفهميدم هنوز کجات شکسته …سرت با دماغت. تو رو خدا دختر خوب مواظب خودت باش در ضمن فکر نکن اين اتفاق برای اين افتاد که تو ناتوان هستی .هر کسی ممکنه تو خيابون بخوره زمين يا موتوری بهش بزنه يا اصلا بوفته تو يه چاه عميق و و و…. تو هم مثل بقيه …خود من اگع بهت بگم تا حالا چقدر از اين بلاهای آسمانی سرم اومده بايد بشينی به حالم زار بزنی. علتشم سر به هوا بودنم بوده و بس. تو هم خيلی به پا .ديگه نصيحت بسه …….بوس بوس.راستی الان خوب وقتی که خودت و برای اميد لوس کنی ها#smile


  77. حقوقدان در 05/27/05 گفت :

    فقط ميتونم بگم بيشتر مواظب خودت باش


  78. شیما در 05/27/05 گفت :

    سلام خوشگل خانومی . عسل خانومی#kiss
    ويولت جوووووووووونم خدا رو شکر که ديروز آپ ديت نکردی. چون من ديروز اصلا نيومدم نت اگه آپ ديت کرده بودی غصمه ميخولدم#blush
    #heart #hug #flower


  79. ساناز در 05/27/05 گفت :

    سلام دوست جديد…خيلی با نوشته هات حال می کنم…منم يه معلم داشتم توی دبيرستان که ايشالا خدا حفظش کنه همين کارو کرد….يعنی ام اس رو از رو برد و الان حدود ۷ ساله که هيچ مشکلی نداره!!
    اولا يه مدت هی دست و پاهاش بی حس می شد و مثلآ سر کلاس ما بايد واسش رو تخته می نوشتيم و يه روز با عصا ميومد يه روز خودش سر پا بود تا اينکه بالاخره اين ام اس رو از رو برد و الان شکر خدا ۷ ساله که نه به عصا احتياج داره نه به هيچ چيز ديگه ای…تنها چيزی که ميدونم اين بود که همش کتابای نيرو بخش دستش بود…يکيش کتاب ۴ اثر از اسکاول شين بود يکيش از دولت عشق بود يکيش هم يادم نيست در مورد بيماريهای علاج ناپذير بود که يه دکتر خاطرات بيمارانی که خودشون خودشون رو شفا داده بودن درج کرده بود…اينا رو سر کلاس بعضی وقتا يه تکه هاييش و واسه ما می خوند خيلی جالب بود ..فکر کنم بد نباشه شما هم بخونيش چون وقتی بقيه تونستن چرا شما نتونی عزيز….لطفآ تند تند آپديت کن چون من و دوستام هر روز مطالبتو می خونيم به ما هم کلی چيز ياد ميدی خانومی!!


  80. ساناز در 05/27/05 گفت :

    سلام.. با اجازه لينک شما و آقا اميدتون رو گذاشتم…


  81. باران در 05/27/05 گفت :

    سلام ويولت جون اولش که خوندم ناراحت شدم اما بعدش استقامتت رو تحسين کردم#applause به مبارزت ادامه بده منم سعی می کنم ازت ياد بگيرم#flower


  82. آرش در 05/27/05 گفت :

    #yawn


  83. طنين در 05/28/05 گفت :

    سلام
    چه طوری خانومی
    رد ميشدم گفتم يه سلامی بکنم
    راستی چونهات چه طوره ؟


  84. بهار در 05/28/05 گفت :

    سلام ويولت جان … وبلاگت و دوست دارم با خوندن حرفات يه آرامش خاصی به من دست می ده … درسته که حرفای دل خودته ولی منو که آروم ميکنه … حرفايی که هميشه از ته دل باشه … پر از صافی و يک رنگی هميشه به دل ميشينه …


  85. فوزی در 05/28/05 گفت :

    سلام
    قبل از خوندن مطلب امروزت ميخوام يه چيزی واست بگم.دو شب پيش خوابتو ديدم!خواب ديدم نزديکيهای ونک يه آرايشگاه بزرگ زدی به اسم ويولت.قيافتم همونطوری بود که ديده بودم(اون عکس اتوبانيه)خلاصه خيليها اونجا بودن.بعد از کار هم اميد اومد دنبالت و اگه بدونی من تو خواب اميد رو چطوری ديدم:اميد سر کارش با لباس آخوندا ميرفت و بعد از اون لباساشو عوض ميکرد و ميومد دنبالت..با همون ته ريش هميشگی.خلاصه حالی کردم آييييييی.#kiss