اتوبوس جهانگردي

وقتي با هزار بدبختي و هن هن کنون از در تئاتر اومديم بيرون(البته هن هن ها مال من بودا) ياد شکم گرسنه مون افتاديم که حالا کجا بريم؟
بعد بحث و غور و تفحص بسيار!!! به اين نتيجه رسيديم بريم اون ور خيابون Fast food که به همه نزديک تره واسه منم راحتر.
از دم در تئاتر تا رد شدن از عرض خيابون تمام انرژيم رو گرفت جوريکه وقتي به پل رويه جوب رسيديم ديگه يک قدم هم نمي تونستم بردارم.
اميد: يه قدم ديگه بيا جلوتر از تو خيابون بياي کنار.
من: نه بخدا يک قدم هم نمي تونم بذار نفسم جا بياد.:confused
جاويد: چيکارش داري بذار راحت باشه ساعت از نه گذشته اتوبوس ديگه نمياد:regular.( تو خط ويژه اتوبوس بنزينم تموم شده بود:hypnoid.)
اميد: ميترسم اتوبوس جهانگردي که سالي يه بار از اينجا رد ميشه الان وقت گذشتنش باشه.!!!!Grinevil
پيوست: واسه اونايي که در جريان نيستن ميگم اتوبوس جهانگردي مال کارتون مورچه و مورچه خواره .:teeth


دیدگاه ها خاموش