بچگیهای ویولت

اون موقع که من خيلي بچه بودم شايد چهار يا پنج ساله مادر پدرم طبقه پايين خونه ما مي نشست خونه ما يک خونه باغ خيلي بزرگ بود منظورم اينه که مثل حالا آپارتمان نشيني نبود يه خونه بزرگ دو طبقه که تو يکي از اتاق هاي طبقه پايينش مامان بزرگم زندگي ميکرد پدرم هر وقت از سرکار ميومد اول ميرفت اتاق مامان بزرگم ميشست به حرفاش گوش ميداد و يه چايي هم ميخورد بعد ميومد بالا پيش ما.
نميدونم يکبار چي کار کرده بودم که خانم بزرگ از دستم شکار بود و منتظر ضربه زدن به من!!!!Grinevil
بابا طبق معمول اومد خونه و رفت تو اتاق خانم بزرگ منم که ميدونستم چه غلطي کردم رفتم پشت در اتاق فال گوش واستادم!:shades ديدم بله همونطور که حدس ميزدم خانم بزرگ يه چغلي درست درمون پشت سر من به بابام کرد و به قولي کله و پاچه ام رو بار گذاشت.!!:nailbiting حالا هم ترسيده بودم که الان بابام چه بلايي سرم مياره و چه کتک مفصلي ميخورم هم حرصي بودم که خانم جون نتونسته زبون به دندون بگيره و لوم نده!
بابا که اومد از در اتاق خارج شه من خيز برداشتم طرف پله ها که خودم رو به محل امن يعني طبقه بالا برسونم يه چند تا پله رو که رفتم ديدم نه مثل اينکه از طوفان خشم بابا خبري نيست واسه همين روم رو زياد کردم و از همون بالاي پله ها خطاب به مامان برزگم گفتم:
من که شنيدم چيا پشت سرم گفتين، من که ازتون گذشتم خدا هم ازتون بگذره.!!!!:hypnoid
اينو گفتم و با صداي قهقه بابا که همراهيم ميکرد دويدم تو اتاق.:rolling


نظرات شما


  1. لئون در 05/11/04 گفت :

    نه بابا!!


  2. مینا در 05/11/04 گفت :

    خوب بوده که ازش گذشتی. من نتونستم اولين و آخرين کتکی که از دست مادر پدرم خوردم رو فراموش کنم.


  3. سجاد در 05/11/04 گفت :

    خوبه یادت مونده.من عمراََُ از بچگیم چیزی یادم نمیاد.ولی معلوم شد دردونه به کی رفته ها


  4. امید در 05/11/04 گفت :

    #rolling #rolling #rolling #rolling #rolling #rolling #rolling


  5. آرش در 05/11/04 گفت :

    #grin ريشه های ژنتيکی سر تقی دوردونه کشف شد!!!
    #laugh نميگم کيه فقط بدونين خانواده مادری دوردونه بی تقصيرن!!!#sad


  6. سانی در 05/11/04 گفت :

    آفرين ويولت شجاع! #rolling


  7. الهام در 05/11/04 گفت :

    نازی ويولت با گذشت
    حالا هم همونقدر باگذشت هستی ويولت جان #applause


  8. هاله در 05/11/04 گفت :

    سلام گل گلابم، دخمرک شیطون … هنوزم همونی ها … تخس و بلا و چش سفید Smile
    خدا زیادش کنه هر روز. من عاشگ همین تخس بودنتم. عاشگتم، عاشگ. بابا به کی بگم …#heart


  9. یک مامان در 05/11/04 گفت :

    #rolling #applause


  10. Sara در 05/11/04 گفت :

    #silly
    ای شيطون


  11. آفرين …. دو نقطه دی بچه پررو بازی دوست دارم …


  12. فواد در 05/11/04 گفت :

    خیلی بچگیهات شیطون بودیا…ولی خوب حالشو گرفتی!


  13. مهناز در 05/11/04 گفت :

    ای ول.پس با اين حساب دردونه از نظر زبون و درازيه اون راه دوری نرفته.طفلی شده عين عمه خانومش.#grin #winking


  14. پشمک در 05/11/04 گفت :

    ديونه!!
    چی شده ياداون موقع ها کردی؟#silly #winking


  15. آدم در 05/11/04 گفت :

    اين قضيه بچه ها و روشهای برخورد با اونها از اون مشکلات بزرگه. به نظر من که دونستن تجربيات ديگران در این مورد خيلی خوبه ولی کافی نيست. هر مورد، سيستم جدايی رو برای خودش ميطلبه که واقعا مشکله از پسش بر اومدن. آدم بايد حسابی خودشو آماده کنه و در عين حال هميشه آماده برخورد با مسائل پيش بينی نشده باشه.
    کاش جايی هم برای رد و بدل اين تجربيات وجود داشت. ولی هنوز Forum ها مثل بلاگها در ايران جا نيفتادن متاسفانه. اصلا انگار ايرانيا با کارای گروهی مشکل دارن!


  16. gandom در 05/11/04 گفت :

    kheily doost dashtani hasti.age mishe baraye komak be behtar neveshtanam esmamo be jame doostat ezafe kon taze shooroo kardam


  17. خيلي وقت است كه سري به من نزدي ها ! يادت باشد.


  18. ميترا در 05/11/04 گفت :

    بابا عجب بلا و شيطون بودی.فکر کنم دوردونه به تو رفته #devil


  19. عاطفه در 05/11/04 گفت :

    سلام ويولت جون
    اينطوری نتيجه ميگيريم که فالگوش وايسادن نه تنها بد نيست بلکه صفتی پسنديده است#winking


  20. معلو شد دردونه به کی رفته#rolling #rolling


  21. مریم در 05/11/04 گفت :

    بیچاره خانم بزرگ! بدجوری دماغش سوخته.


  22. شيما در 05/11/04 گفت :

    سلام خانومی خودم#kiss
    از بچگيت پر روو بودی پس#laugh
    خاطره قشنگی بود
    بای بای#flower


  23. شيما در 05/11/04 گفت :

    موافقين که دردونه تو نوشته بعديش بگه که چيکار کرده بوده؟؟؟؟#grin


  24. شيما در 05/11/04 گفت :

    وای انقد دردونه دردونه کردين که من جای ويولت گفتم دردونه#rolling
    عجبا#blush


  25. بچه شر در 05/11/04 گفت :

    طفلی مامان بزرگت چی از دست تو کشیده .من جای بابات بودم یه حالی بهت می دادم تا دیگه فالگوش واینستی#rolling


  26. پانته آ در 05/12/04 گفت :

    بيست بود اين يکی!


  27. مگه چه کار کرده بودی؟؟؟


  28. آخی قربونش برم اون ويولت کوچولو رو …از همون بچگی ماه بوده


  29. ژينوس در 05/12/04 گفت :

    لز بچگی رودار بودی#laugh


  30. دختر كولي در 05/12/04 گفت :

    پس بگو اين دردونه به کی رفته !!!!


  31. سعيد در 05/13/04 گفت :

    بچگی شیطون بودی ناقلا