ادبیات مهدکودکی!

يادتونه اون موقع که بچه بوديم کلي اصطلاح و تکيه کلام داشتيم و با بيانش از خنده ريسه ميرفتيم به طرف ميگفتيم بگو دوچرخه تا بنده خدا ميگفت دوچرخه جواب ميشنيد سيبيل بابات ميچرخه!!! بگو چاقو،، برو بچه دماغو. بگو متکا،،، بخور از اين کتکا. بگو پنير،، سرتو بذار زمين بگو خوشبحالت،، قورباغه ناهارت…:laughing
خلاصه که برا هربچه ايي اين اعجاز زبان هست و کلي با گفتن و جواب دادنش حال ميکنه چند روز پيش دوردونه اومد پيشم و داشتيم باهم خنده و ريسه ميرفتيم که يهو با کلي مباهات گفت هرهرهر هندونه،،زير بغلت دون دونه .:surpriseوقتي ديد عکس العمل منفي نشون ندادم گفت بگو حقته گفتم حقته اونم گفت قورباغه هم قدته،، سوسکه کمربندته،،فردا روز عقدته ديگه غش کردم از خنده:rolling و اين شد بازي جديدمون که يکي در ميون اين عبارات رو تحويل هم بديم.
اين تکه کلام ها رو واسه اميد تعريف کردم و دوتايي به اين دنياي کودکانه جديد خنديديم ولي غافل از اينکه حفظ اين عبارات هم تبحر ميخواد و کار هر کس نيست خرمن کوفتن.:smug
با اميد رفته بوديم بيرون و نمي دونم چي شد بهش گفتم حقته اونم تندي جواب داد قورباغه هم قدته منم واسه اينکه کم نيارم گفتم سوسکه کمربندته …اميد من مني کرد که معلوم بود داره دنبال بقيه اش ميگرده :thinkingو گفت زير بغلت دون دونه……………. :surprise
:rolling:laughing


نظرات شما


  1. ويولت در 05/06/03 گفت :

    ديدم کسی اول نشده خودم بگم اول#winking


  2. م در 05/06/03 گفت :

    هه


  3. سانی در 05/06/03 گفت :

    ويولت که قبول نيست من اول #grin


  4. سانی در 05/06/03 گفت :

    ويولت که قبول نيست من اول #grin


  5. م در 05/06/03 گفت :

    هه دوم


  6. سانی در 05/06/03 گفت :

    ويولت جونم قورباغه درسته نه غورباقه !


  7. سانی در 05/06/03 گفت :

    خيلی حال کردم با: هرهرهر هندونه،،زير بغلت دون دونه #rolling


  8. ويولت در 05/06/03 گفت :

    چشم.سانی جون درستش کردم#heart


  9. مادوتا چون مريضيم حالا با تب پشت اينترنتيم#اون شعر ادامه هم داره قورباغه هم قدته همسر آيندته#grin #blush #blush


  10. امید در 05/06/03 گفت :

    درست گفته ديگه طفلک #worried … کجاش خنده دار بود ؟؟؟؟؟#surprise


  11. مهناز در 05/06/03 گفت :

    سلا م ويولت جون.آ…..خ که اين دردونه شما چقدر با نمک و گوگوليه.#kiss


  12. ما آپ کرديم بياين پيش ما#flower


  13. یک مامان در 05/06/03 گفت :

    خيلی خوبه اين شعرها ولی چون فعلا مشغول بيمارداری هستم نمی دونم چی بنويسم#worried


  14. شبنم در 05/06/03 گفت :

    من يکی دو تا ديگه هم يادم مياد (چاقو .. برو بچه دماغو) و يکی ديگه ( تشت … بشين برو رشت … تا ساعت هشت … صندلی برگشت ) …شاد باشی …شبنم


  15. مهتاب در 05/06/03 گفت :

    منم نفر پونزدهم #blush #grin #party خوبی ويولت جونم؟؟


  16. سلام ویولت جونم. بالاخره منم برگشتم. ناز بشه این دردونه شما. وبلاگتو آفلاین میخوندم همیشه ولی امان از دست این اینترنت و اینا…. حالا دوباره روز از نو، روزی از نو………. شاد باشی مهربون#heart #kiss


  17. leon در 05/06/03 گفت :

    يه همچين چيزی:
    زنبوره نيش داره
    آقا چوپونه ميش داره
    بچه وقته خواب جيش داره
    وب نويسی آخره ماه فيش داره


  18. Beni در 05/06/03 گفت :

    سلام .. دفعه ی اوله ميام اما از طراحی خوشگل اينجا کلی ذوق مرگ شدم .. جو بر من چيره گشت و لينکتو گذاشتم … بيا اون طرفا شايد شما هم ما رو لينکيدی#eyelash


  19. مريم در 05/06/03 گفت :

    ما يه دوردونه داريم که پسر ه و همش منتظر باباش بميره با مامانش عروسی کنه#grin


  20. مهاب در 05/06/03 گفت :

    سلام ، اينجا چقدر خانمانه شده؛ ولي همچنان پر انرژي و پر از اميد. شادزي


  21. پشمک در 05/06/03 گفت :

    دستت درد نکنه……. بهم چسبيد
    در قدو قواره سفارش حسن بود؟!#silly
    بقيه شم رو چشم .در فکر تدارکش هستم.#grin #tongue
    اينم از من:
    قوری زقلم قلم ز قوری
    من عاشقتم گو گو ری مگوری
    در ضمن اگر برای حر فهای قبلم توضيح خواستی بگو.#kiss #kiss #kiss #heart #heart #heart


  22. مژگان در 05/06/03 گفت :

    #rolling بابا تو واميد هم که معرکه ايد….هر چی من شيطونم وبچگونه حرف ميزنم اميد ما برعکسشه….نميدونی چی ميشه يه دفعه برمی گرده وبا تعجب نگام می کنه…#nottalking وسری تکون ميده ولی لبخند هم ميزنه حالا يکی حدس بزنه که خوشش مياد يا نه ؟؟


  23. پرند در 05/06/03 گفت :

    یادآوری جالبی بود. خوش باشی


  24. رويين در 05/06/03 گفت :

    سلام ويولت عزيز خوبی؟


  25. ميترا در 05/06/03 گفت :

    عزيزم بهم گفته بودی که در مورد چيزی که خودتم می دونی بهت خبر بدم: متاسفانه تمام آرزوهام٬ اميدم و روياهام به ياس تبديل شد #cry


  26. ويولت در 05/06/03 گفت :

    به پشمک:
    اره بگو منظورت چی بود؟دوزاری من که نيوفتاد#sad


  27. سلام Smile راستی يادش بخير ولی چيزی که امروز ميشنويم يک ادبياتی هست که کمی به قول رضا مارمولک فجيع است Big Smile


  28. ويولت در 05/06/03 گفت :

    به ميترا:
    عزيزم وقت بسيار است#tongue


  29. پارميدا در 05/06/03 گفت :

    #rolling آخ که فدای اين دوردونه ها.منم يه دوردونه دارم.بعضی وقتها که نميخواهيم از حرفامون سر در بياره مجبوريم لغت را به انگليسی بگيم و وقتی هم که معادل انگليسی يادمون نمياد لغت را هجی ميکنيم.خلاصه که صداق سر دوردونه دروس اول ابتدايی و ديکشنری را مرور ميکنيم#rolling اين روش را هم امتحان کنيد.حتما مشتری ميشيد.#laugh #tongue


  30. ياسمن در 05/06/03 گفت :

    خيلی بامزه بود…#rolling


  31. parianazam در 05/06/03 گفت :

    فکرمی کردم اين شاهکارها مال ملوسک من است و هی مدل مامان اتو گشيده ها بهش اخم ميکردم حالا به اشتباهم پی بردم#winking


  32. مينا در 05/06/03 گفت :

    من واقعا روحيه ات را تحسين می کنم ای کاش من اينقدر همش نا اميد نبودم!#applause


  33. شهره در 05/06/03 گفت :

    #laugh سلام ويولت جان يادم اومد كه داداشم بهم ميگفت شهره ، چس مهره…(ببخشيدا ) بعد من هم بهش ميگفتم شهرام سس مهرام… يكي از دوستانم اسمش فرشته بود ميگفتيم فرشته آش رشته باباش بزغاله كشته…به اونيكي ميگفتيم پرويز نكن ويز ويز…#laugh خلاصه خوب چيزي يادمون آورديا ؟ ميبوسمت به آقا اميد هم سلام برسون.#flower #heart #kiss #hand


  34. شهلا در 05/07/03 گفت :

    فدای تو برم من#rolling


  35. ساکورا در 05/07/03 گفت :

    آره دنيای بچگی هم برای خودش عالمی داره .اين ها جديد بود نشنيده بودم خيلی با مزه بود.


  36. آرام در 05/07/03 گفت :

    دختر خد ابگم چکارت نکنه ، تو سکوت اتاقم همچین قاه قاه خندیدم از جواب امید که همکارام شیش متر پریدن هوا !!! خیلی باحالین به خدا ، اعصابم خورد بود با خوندن این متنت حالم جا اومد . مرسی ، بوس


  37. اندرونی در 05/07/03 گفت :

    اينا که همه بهداشتی بودن #winking


  38. حقوقدان در 05/07/03 گفت :

    دوباره يه سر بزن عکسا رو ببين


  39. حقوقدان در 05/07/03 گفت :

    دوباره يه سر بزن عکسا رو ببين


  40. نازمهر در 05/07/03 گفت :

    ويولت جان خيلی زيبا بود.
    از حاضر جوابی آقا اميد بنده هم فيض بردم.
    توی مهمونی آقای گنجی گفت چخ گشنگه. بعد گفت يه چيز ديگه هم می گن اون چيه.
    من با خنده گفتم چخ بيوتيفول
    اميد هم با لبخند گفت نه
    اين رو که ترکهای انگليس می گن#rolling


  41. ميترا در 05/07/03 گفت :

    آره بابا می دونم ولی چون روزش برنامه ريزی کرده بودم خيط شدم و حالم گرفته شد #worried