کورتن ضعیف

دو هفته پيش رفتم دکتر همونطور که قبلا گفتم حالم خيلي بد بود و روزي يکبار رو ديگه زمين ميخوردم رو پام جايه سالمي از کبودي باقي نمونده بود باضافه سرگيجه و حالت تهوع شديد خودم ميفهميدم تو حمله هستم ولي خوب دکتر هم بايد تاييد ميکرد پس رفتم مطب.
تا وقتي نوبتم بشه تو اطاق انتظار نشستم و گرم صحبت با خانمه هايي که اونجا بودن که خانم منشي رو کرد بهم و گفت ببين ويولت جان مثل اينکه خيلي بحثت گل انداخته ميخواي بقيه رو قبل تو بفرستم تو چون ديگه نوبت تواه مثل فنر از جام پريدم گفتم نه بابا ميرم يه وقت اينکار رو نکنيا.
وارد مطب که شدم به دکتر گفتم آقاي دکتر حمله دارم گفت چطور اين فکر رو ميکني؟ گفتم راه به راه ميخورم زمين تو شرکتم تا جايي که ديوار باشه راه ميرم سرگيجه و تهوع داره خلم ميکنه گفت پاشو راه برو پاشدم چند قدم غيغاژ واسش راه رفتم گفت آره راست ميگي حمله است(توجه کنيد که اين نهايت معاينه دکترمه!) بايد پالس شي گفتم فعلا وقت پالس شدن ندارم چون رييسم داره ميره خارج کشور من نمي تونم يک هفته کار رو تعطيل کنم( بنازم وجدان کاري رو:tounge!) گفت پس ميگي چيکارت کنم بايد کورتن بزني گفتم به نظر من آمپول تتراکوساکتيد بهم بديد که حالم رو يکم بهتر کنه که لااقل بتونم چند قدم راه برم دي يا بهمن ميخوابم بيمارستان در ضمن بتافرونم رو هم نميزنم با فرياد پرسيد چرا؟ گفتم چون حالم رو بدتر ميکنه تازه ميخوام حامله شم بهم گفتن ازيک سال قبلش نبايد بزني(دروغي که توتيا يادم داد براي عدم استفاده آمپول بگم که مقبول بيفته) گفت کي اين حرف رو زده ماکزيمم يک ماه قبلش ميتوني قطعش کني تازه خيليا يکي دوماه بعدش فهميدن حامله اند و آمپول رو قطع کردن و هيچ مشکلي پيش نيومده اصلا ببينم من دکترم يا تو؟ هرچي دلت ميخواد واسه خودت تجويز ميکني ميگم پالس شو ميگي نمي شم آمپول ضعيف ميزنم ميگم چرا سرخود بتافرونت رو قطع کردي ميگي اينطوري حالم بهتره گفتم بله من جسارت نمي کنم شما دکتري ولي من به حال خودم و اينکه چي بهم بيشتر ميسازه بعد هشت سال وارد ترم:angel.
خلاصه که هموني رو نوشت که خودم خواستم و بعدش خواهش کرد براي مشاوره برم که رضايت بدم دوباره بتافرون شروع کنم:regular.
حالا سه تا آمپول از هفت تا آمپول رو زدم حالم يه نمه بهتره حداقلش اينه که زمين نمي خورم با اميد هم که راه ميرم ميگه خيلي بهتري ولي اين تهوع داره ديونه ام ميکنه به اضافه اينکه ورم دارم ميارم و ژاپني شدم بدن درد حسابي دارم مفاصلم داره از هم وا ميره و پوست کمرم و لپام و گردنم از شدت درد و کشيده شدن بدجور بي تابم ميکنه فکر کنم درست حالت آدمهاي معتادي رو داشته باشم که بهشون مواد نرسيده! البته اين کورتن اين عوارض خفن رو داره با بچه هاي ديگه هم که صحبت کردم همينو ميگن اگه حمله با اين رد شه که عمرا بتافرون شروع کنم لااقل به خودم ثابت ميشه که از همه واسه خودم دکتر ترم نه:shades؟
پيوست: خنده دار قضيه اين بود که وقتي از مطب اومدم بيرون مامانم گفت خوب واسه خودت حساب کتاب ميکني که عروسي کني و بعدشم حامله شي:whatchutalkingabout!!! گفتم بابا دروغ گفتم دکتر چيزي بهم نگه شمام ساده اي ها.
ويولت


نظرات شما


  1. پرند در 04/13/11 گفت :

    اميدوارم هر چه زودتر اين حمله رو رد کنی. تا اون موقع مواظب خودت باش.


  2. جوادمنطقی در 04/13/11 گفت :

    سلام خانوم ویولت
    براتون از صمیم قلب بهترین آرزوهارو دارم و درراس همشون سلامتی کامل . مطمئنم که با این اراده و روحیه عالی که شما دارین بزودی حاصل میشهSmile
    شاد باشيد


  3. آرام در 04/13/11 گفت :

    عزیزم خیلی مواظب خودت باش ، خد ابزرگه ، اینو هیچ وقت یادت نره ، برات ارزوی بهبودی هرچه سریعتر دارم . دوستت دارم .


  4. مژگان در 04/13/11 گفت :

    اميدوارم هر چه زودتر اين حمله رو به خير وخوشی رد کنی….وبعد….حامله هم بشی!!


  5. ياد در 04/13/11 گفت :

    اگه دلت گرفته از هجوم انبوه شهر پاشو چمدونتو ببند، اگه قلب خسته ات دنبال يه جون پناه می گرده پاشو چمدونتو ببند . اگه دلت تنگ شده برا خلوص و خورشيد و خدا پاشو چمدونتو ببندکه اگه سفر تو رو نطلبيده ديدن وبلاگ ياد خودش غنيمته…


  6. آرام در 04/13/11 گفت :

    عزیزم خیلی مواظب خودت باش ، خد ابزرگه ، اینو هیچ وقت یادت نره ، برات ارزوی بهبودی هرچه سریعتر دارم . دوستت دارم .


  7. آرام در 04/13/11 گفت :

    عزیزم خیلی مواظب خودت باش ، خد ابزرگه ، اینو هیچ وقت یادت نره ، برات ارزوی بهبودی هرچه سریعتر دارم . دوستت دارم .


  8. آرام در 04/13/11 گفت :

    عزیزم خیلی مواظب خودت باش ، خد ابزرگه ، اینو هیچ وقت یادت نره ، برات ارزوی بهبودی هرچه سریعتر دارم . دوستت دارم .


  9. آرام در 04/13/11 گفت :

    عزیزم خیلی مواظب خودت باش ، خد ابزرگه ، اینو هیچ وقت یادت نره ، برات ارزوی بهبودی هرچه سریعتر دارم . دوستت دارم .


  10. آرام در 04/13/11 گفت :

    ویولت جون این نظرخواهیت منو کشته ، مثل اینکه فقط با من لجه !!


  11. زیتون در 04/13/11 گفت :

    ویولت جون..از صمیم قلب برات آرزوی سلامتی هر چه زودتر می‌کنم..نمی‌دونی چقدر دلم می‌گیره و غصه‌دار می‌شم وقتی میام می‌بینم کسلی..ولی خودمونیم برای خودت یه پا دکتر شدی هاSmile
    خوب این ماجرای نی‌نی‌دار شدنو بیا و عملی کنSmile


  12. مريم در 04/13/11 گفت :

    سلام اول هفته ات به خير…راستش من که ديگه نمی دونم وسر در نمی آرم…اين دارو هايی که گفتی من استفاده نکردم پس در بارش نظری هم نميدم…يادته گفتم يه ماه پيش يه پام مشکل داره؟چند روز بعد خودبخود خوب شد!چند روز پيش دندونم آبسه کرد يه تب مختصری داشتم صبح مثل ديونه ها قاط زده بود منظور اينکه ديونه اس با ديونه چی کار ميشه کرد؟در ضمن اينکرتن که ميزنی مگه همون metel pered nizolon نيست؟ دکتر من من و بستری نمی کنه ميرم ميزنم دو ساعت هم بر می گردم چراتو اين جوری؟


  13. سارا در 04/13/11 گفت :

    نگران می شم اينجوری مينويسی . اميدوارم زودی خوب شی


  14. مهاب در 04/13/11 گفت :

    سلام… ايشالا اين حمله رو هم با پيروزي و اراده ردش مي كني… جالبه كه كورتن براي شما يه درمان اساسيه، و در بعضي بيماريها نظير آرتروز، عليرغم درمان، موجب تسريع پوكي استخوان هست. كاش مادر منهم يك دكتر بود Smile سلامت و شاد زي


  15. ويولت در 04/13/11 گفت :

    به مريم:
    نه اين متيل پردنيزولون نيست اونم ميشه سرپايی زد ولی خوب نيست چون دائما بايد ازمايش ادرار و خون بدی که عفونت نکنی يا پتاسيم و قند خونت بالا پايين نشه که اگه سرپايی اينکار رو بکنی ديگه همچين آزمايش هايی نمی تونی بدی.


  16. أورا در 04/13/11 گفت :

    ويولت عزيزم اميدوارم درماني كه پيش گرفتي زودتر اثر كنه و خوب شي. اين مسافرت رييست هم عجب بلايي شده ها.‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍؟‍‍‍‍‍


  17. ماهی دودی در 04/13/11 گفت :

    عرض شد که ما هم امید مینماییم اوضاع و احوال یاور شود! راستی هر چه زودتر بفکر بچچه و این صوبتا باش من میخوام عمو بشم!


  18. ماهی دودی در 04/13/11 گفت :

    عرض شد که ما هم امید مینماییم اوضاع و احوال یاور شود! راستی هر چه زودتر بفکر بچچه و این صوبتا باش من میخوام عمو بشم!


  19. سکوت مرگ در 04/13/11 گفت :

    همه چيز پس حله به سلامتی … ويولت جان انشالله که زودتر خوب خوب بشی


  20. سلام Smile برات آرزوی سلامتی ميکنم دکتر Smile


  21. هاله در 04/13/11 گفت :

    سلام ویولت جانم، نبینم حال ندار باشی عزیزم. امیدوارم که دارو ها زودتر آروم کنه وضع رو. سرگیجه و تهوع غیر قابل تحمله، باهات موافقم. آرزو میکنم زودتر همه چی رو به راه بشه. میبوسمت عزیزم.


  22. هيلا در 04/13/11 گفت :

    خيلی از خدا ميخوام که زودتر اين حمله رو رد کنی و حالت بهتر بشه . بدون اولويت اول خودتی نه هيچکس و هيچ چيز


  23. ساني در 04/13/11 گفت :

    اين توتيا هم عجب بلايه ها. اميدوارم مشكلت زودتر حل بشه بميرم الهي . شاد و پايدار باشي


  24. ساني در 04/13/11 گفت :

    اوه امروز بيست و دوم شدم . اينقدر كار ريختن سرم بي مروتا


  25. restart در 04/13/11 گفت :

    ویولت جون اکثر بیمارها بعد از یک مدت کلی برای خودشون دکتر می شن بعضی از اطرافیان من هم که بیماری خاصی داشتن بعد از مدتی خودشون کلی متخصص شده بودن در زمینه بیماریشون ( اینم یک جورشه دیگه داشتن تخصص بدون این که سال ها موهات در راه درس خوندن سفید بشه! )


  26. ساني در 04/13/11 گفت :

    اتفاقا تو مهموني كه من ديروز بودم دكترم به من گفت بعد از مدتي ديگه خودت مي فهمي چي برات خوبه و چي بد؟ يعني آدم واقعا بعد از مدتي خودش متخصص كه چه عرض كنم فوق تخصص ميگيره. ايول ميولت . شاد باشي


  27. سپنتا در 04/13/11 گفت :

    خانوم دکتر ميشه چند تا دارو هم برای من تجويز کنيدBig Smile….ببين اگر مطب باز کردی واسه منشی گری مارو خبر کن بدجور بيکاريمBig Smile اب حوض هم قول ميديم بکشيم


  28. avan در 04/13/11 گفت :

    اميدوارم به خير بگذره اين هم… خانم خوشگل خيلی شانس آوردی مامانت در جا جلو دکتر لوت نداد هاBig Smile


  29. مژده در 04/13/11 گفت :

    اگه مامان من بود که لنگه کفشه خورده بود تو سرم!!تو حتا تو تو اينروزاتم ما رو با خوندن مطالبت سر ذوق مياری خانم…از صميم قلب اميدوارم باهاش خوب کنار بيای.کاری هم از دست ماا بر مياد در خدمتيم…من تو خونه وقت آزادم زياده خيلی بی تعارف ميگم…مراقب خودت باش و بدون که خيليل نگرانت هستند منم اون گوشه موشه ها هستم.


  30. شواليه در 04/14/11 گفت :

    سلام اميدوارم بازم مثل هميشه اين حمله با روحيه خوبی که داريد رد کنيد ولی امان از اين وجدان کاری شما…می گم رئيستون بايد يک پاداش وظيفه شناسی برای شما کنار بگذارد…راستی من هر چقدر خوندم نفهميدم اخرش اميد از کجا فهميد شما وبلاگ داريد؟؟؟؟اگر می شود جواب سوالم بگو که بدجوری از فضولی مردم


  31. آدم در 04/14/11 گفت :

    سلام
    به به پس مبارکه به سلامتی تا سال ديگه …!!


  32. الهه در 04/14/11 گفت :

    سلام
    اميدوارم هر چه زودتر سلامتيت به دست بياری!


  33. حسن در 04/14/11 گفت :

    سلام عليکم / حالا کدومش بهتره؟ آمپول يا بچه؟ (چشمک) / اميدوارم که بهت بسازه و زود زود اين حالت رو رد کنی ويولت جان / تو يک کتابی می خوندم که نوشته بود ام اس از معدود بيماری هاييه که مريضاش بيشتر از دکترا می دونن /آره قوربونش! /در ضمن اين وجدان دردت آخر يا ماها رو(حواننده ها) هلاک می کنه/ يا رئيست رو و يا اميد عزيز رو!


  34. چی یگم …………ناراحت شدم امیدورم این حمله ها بزودی تموم بشه


  35. فرهاد در 04/14/11 گفت :

    سلام بر ويولت عزيز . اگر دوست داشتی برای شفای بيماريت کاری صورت بگيرد به اين آدرس برو و مطالبش رو بخوان و طبق چيزای که از شما خواسته شده عمل کن . من مطمئن هستم که پشيمون نمی شی . عيد شما هم مبارک …… http://www.energydarmany.persianblog.com


  36. رو هم رفته حالا بهتری ؟؟


  37. شهره در 04/15/11 گفت :

    خوشحالم كه كمي بهتري و اميدورام كه هر روز از ديروز بهتر باشي. ميبوسمت.


  38. بی تا در 04/15/11 گفت :

    ويولت جان اميدوارم زودتر دوباره روبراه بشی..راست ميگی آدم هميشه به حال خودش واقفتره