![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
پرسش: حدود يک سال و نيم پيش بيماري من تشخيص داده شده اگرچه از ان زمان تا به حال دو حمله داشته ام ولي اکثر علائم من برطرف شده و در حال حاضر کاملا خوبم. پزشک من اينترفرون برايم تجويز کرده که جلوي پيشرفت بيماري مرا بگيرد اما اين تزريقات برايم مشکل است من مي خواهم به چيزهاي ديگري در زندگي بپردازم ولي اين تزريقات مداوم بيماري مرا به يادم مياورد و مرا افسرده مي کند آيا راه ديگري غير از اين تزريقات نداريد؟
پاسخ: اين مسئله به اين بستگي دارد که شما چگونه در مورد آن فکر کنيد، شما فکر ميکنيد که تزريقات مکرر بيماري شما را به يادتان مي آورد و اين در حالي است که شما ترجيح مي دهيد به بيماري خود فکر نکنيد. اگر شما به تزريق دارو به عنوان اقدامي مهم که براي کمک به سلامت خود انتخاب کرده ايد نگاه کنيد خواهيد ديد که راحتر مي توانيد تزريقات را قبول کنيد بسياري از بيماران اين کار را کرده و موفق شده اند در نظر داشته باشيد که بعد از چند سال شما از خود خواهيد پرسيد که چه کاري براي کمک به سلامت خود انجام داده ايد؟ تعدادي از بيماران هستند که با وجود تزريق مکرر دارو بيماري شان پيشرفت کرده است اکثر اين بيماران اظهار مي کنند که علي رغم پيشرفت بيماري هنوز هم از تزريق دارو راضي هستند چرا که آنها مي دانند که هرکاري که امکان داشته براي کمک به خود و جلوگيري از پيشرفت بيماري انجام داده اند.
اين مسئله رضايت از خود به نظر من خيلي خيلي مهمه من هم احساس خوبي از تزريق يک روز در ميون آمپول به خودم نداشتم و اينکه صبح به صبح يه مشت قرص هرچند که 90% اش ويتامين و مکمله رو بعد صبحانه ام بخورم ولي حداقلش اينه که هيچ وقت احساس گناه اينکه کاري براي بدتر نشدنم انجام ندادم آزارم نميده و حتي اگه بدتر هم بشم فکر ميکنم من تلاش و مبارزه ام رو کردم.
خانمي رو ميشناختم که چهارسال سرطان بدخيم داشت طوري که دکترها مرتب به خانواده اش ياداوري ميکردن که ماکزيمم يک هفته ديگه زنده است ولي اين خانم خواست که مبارزه کنه و زنده بمونه و وقت يکهفته ايش رو به چهارسال کشوند.
در مورد بيماريتون يا هر مشکل ديگه تون مطالعه کنيد و بهترين روش کمکي به خودتون رو انتخاب کنيد از مبارزه هيچ وقت خسته نشيد که هميشه يک راه آخر باقي مونده که ازمايشش نکرديد:regular.
ويولت
سلام
من فعلا اول هستم ….
آفرين به محمد عزيز كه اول شد منم دوم شدم ويولت عزيز ممنون از پرسش هايي كه دوباره شروع كردي. شاد و پايدار باشي
ويولت عزيز همه ما لازمه که در زندگيمون دست از تلاش بر نداريم حالا هرکس به نوعی. ديگه بيماری و تلاش برای بدست آوردن سلامتی جای خودش رو داره. پس به قول معروف گذشته ها: «جنگ جنگ تا پيروزي» !!![Smile Smile](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/smile.png)
يه مجله پرسش وپاسخ بزنی هم بدک نيست هاااااااا
قربون آبجی!!!!
افرين كاش بعضي أدمهاي سالم كه فقط کارشو شده ناله کردن از زندگی يک کمی ياد بگيرن…. متن اميد آفرينی نوشته بودی… موفق باشی
افرين كاش بعضي أدمهاي سالم كه فقط کارشو شده ناله کردن از زندگی يک کمی ياد بگيرن…. متن اميد آفرينی نوشته بودی… موفق باشی
افرين كاش بعضي أدمهاي سالم كه فقط کارشو شده ناله کردن از زندگی يک کمی ياد بگيرن…. متن اميد آفرينی نوشته بودی… موفق باشی
ويولت.اين روزها خيلی خسته ام ويه ذره در مونده.ميام اينجا بهت سر ميزنم از حضورت انرژی ميگيرم و ميرم.خوشحالم که پيدات کردم.مراقب خودت باش.مطمئنم اين همه انرژی مثبت که با خودت داری بر هر مشکلی غلبه ميکنه
اتفاقا من هم امروز داشتم در مورد همين احساس رضايت فکر ميکردم و اينکه چقدر مفيد و لازمه. خودش ميتونه باز زمينه ساز خيلی چيزای مثبت ديگه و پيشرفت باشه.
همیشه قهرمان مبارزه باشی ویولت عزیز
جنگ جنگ تا پيروزی
ويولت جون حالا نمیخوای بتافرونت رو تزريق کنی؟
سلام ويولت من هم می گم مقاومت خوبه
دیگه جوراب گم نکردی؟
سلام، نتيجه و تجربه ات در مورد داشتن احساس و ديد مثبت به موضوع بيماري، كاملاً درسته، دوست صميمي ام( و برادر خانمم) كه مبتلا به سرطان پيشرفته ريه شده بود، و توسط پزشكان برايش مهلت 3 ماهه زندگي تعيين شده بود، مثل خانمي كه گفتي، با اراده و احساس مثبتش، توانست 3 سال زندگي پر بار، همراه با كارهاي حرفه اي و تخصصي مهندسي اش را ادامه دهد. شاد زي
سلام عليکم
يک مدتيه خوب از دستم راحتينا!
احتمالا ام اس پشيمونه که سراغ ويولت اومده! فکر کنم روزی هزار بار به خودش می گه:عجب غلطی کردم!!
سلام عليکم
يک مدتيه خوب از دستم راحتينا!
احتمالا ام اس پشيمونه که سراغ ويولت اومده! فکر کنم روزی هزار بار به خودش می گه:عجب غلطی کردم!!
ذراستی اين ايميلی که اينجا نوشتم ديگه فعال نيست! اما جهت حفظ رکوردم تو بيننده ها ضروريه!
گفتم که يه موقع اشتباه نشه
اااا حسن جون قضيه به ايميل مربوط ميشه؟؟؟ ديدم چند روزه نظر ميدم همون ۸۸ موندم آخه ايميل جديد مي نوشتم. ضمناويولت جونم من الان اصفهانم
اين سرفصل احساس رضايت منو ياد يه چيزی ميندازه
)
دوست من،اگر ممکنه لطف کن و لینک وبلاگ من رو درست کن.من دیگه حباب نیستم و تو وبلاگ جدیدم دارم مینویسم.شاد و پیروز باشی.امیر
از مقاومتت خوشم مياد و آُرين ميگم و به تو خسودی می کنم البته حسودی مثبت………..قربانت
داش رهام همچنان در صحن علنی وبلاگ حضور دارد…تا بعد..
فقط می تونم از ته دل بهت بگم تحسينت می کنم دليلش اينه که من با شنيدن يه خبر داغون شدم ولی تو نمی دونم چه جوری تحسينت کنم