قبر گمنام!

تو خيابون بعضي جاها بلوک هاي سيماني بزرگي کف زمين کار گذاشتن که روش اعداد و ارقام و حروفي نوشتن و دورش رو هم با سيمان و آسفالت پر کردن فکر ميکنم رو دهنه چاه آب يا فاضلاب باشه هيبتش خيلي به سنگ قبر ميره تو مسير هروز من دو تا از اين بظاهر سنگ قبرها هست با فاصله حدودا ده متر از هم ديگه اين فضا رو تجسم کنيد تا برم سر اصل مطلب.
بازو اميد رو گرفته بودم و هن هن کنان داشتم ميرفتم به سمت پل عابر که ديدم اميد با قيافه اندوهناک زير لبي گفت،
اميد: آخر نفهميدم اينجا قبر کدوم بنده خداييه:whatchutalkingabout!
من که ديگه به اين تيکه هاي اميد عادت کردم و شگفت زده نمي شم همونطور که براهم ادامه ميدادم خونسرد گفتم: تو فاتحه ات رو بخون چي کار داري قبر کيه:tounge!!!
رسيديم به قبر! دومي که ديدم يه جفت جوراب مشکي مردونه بغلش افتاده.
اميد: اِ اين بنده خدا تازه است ببين تازه جوراباش رو دراوردن بعد خاکش کردن.
ديگه نتونستم جلوي خنده ام رو بگيرم:teeth.
شب ساعت 3 بي خوابي زده بود به سرم ياد اين حرف اميد که افتادم کِرکِر واسه خودم ميخنديدم:teeth.
ويولت


نظرات شما


  1. sani در 04/03/10 گفت :

    salam man dobare aval shodam matlabetam khande dar bood jeloo hamkaram daram her her mikhandam shad bashi


  2. محسن در 04/03/10 گفت :

    دوم


  3. آوان در 04/03/10 گفت :

    Big Smile)
    بابا اميد!!!


  4. مهتاب در 04/03/10 گفت :

    خيلی عاشقی که نصفه شب هم که از خواب ميپری ياد اميد جانت ميافتی Big Smile


  5. ماهي دودي در 04/03/10 گفت :

    Grin


  6. مريم در 04/03/10 گفت :

    همه ما از اينديونه بازی ها داريم .خيلی خوبه.دوست دارم ديونه.موووووووچ.


  7. bahareh در 04/03/10 گفت :

    jorabesh boo nemidad ? Wink


  8. مهاب در 04/03/10 گفت :

    كلّهم… فاتحه براي همه سنگ قبراي سر راهتون… فكر ميكردم به عنوان مانع براي پياده روي تون باشه، خصوصاً كه معمولاً اختلاف سطح هم دارند… شادي و شادابي نثارتان


  9. ويولت در 04/03/10 گفت :

    به مهاب عزيز:
    اگه تنها بودم کلی عزا ميگرفتم که الان پام ميگيره بهش و کله پا ميشم ولی از وقتی از ديد طنز اميد به اين ناهمواری ها نگاه ميکنم حتی اگه تنها هم باشم بازم خنده ام هم ميگيره.


  10. هادي در 04/03/10 گفت :

    سلام ويولت جان ممنون از محبتت من منتظر معرفي هستم راستي اميد خوبه تا بعد


  11. سعيد در 04/03/10 گفت :

    دلم واسه اين مدل خنده ها يه ذره شده Smile خوش باشی خانوم


  12. sani در 04/03/10 گفت :

    violet joon emailamo khoondi???


  13. افتاده ترازسايه در 04/03/10 گفت :

    سلام ويولت عزيزم
    اين پشتت منو ياد يه داستان نغز ادبی انداخت :
    « ميگن يه روستايی به مهمانی خونه یکی از اقوامش در شهر رفته بود. تند و تند چايی می خورد و هر دفه هم دو سه تا قندرو باهم می ذاشت توی دهنش. صاحبخونه که ديد طرف با چهار استکان چايی يه کيلو قند خورده به زبون اومد و گفت : کل حسن توی دهات شما مرده هارو چندتاچندتا توی قبر می ذارن ؟؟؟
    کل حسن در حاليکه چائيش رو سر ميکشيد( و منظور صاحبخونه رو هم فهمیده بود ) گفت : بستگی داره که مرده ها چاق باشن يا لاغر !!!!!!!»
    حالا معلوم نيست توی اون قبراهم چند نفر دفن شده باشن که آخری چون جاتنگ بوده مجبور شده جوراباشو دربياره بره تو!!!!!!
    شادباشيد.


  14. سلام Smile اين اميد آقاتون خيلی توپه ….


  15. دختر كولي در 04/03/10 گفت :

    بامزه


  16. ساکورا در 04/03/10 گفت :

    سلام ،جالب بود


  17. amirhossein در 04/03/10 گفت :

    سلام:
    بعضی وقتها،شبا موقع خواب آدم چيزای خوب خوب يادش مياد…


  18. سانی در 04/03/10 گفت :

    سلام اين دفعه ايميل که برات فرستادم برای خودمم فرستادم به دست من که رسيد شما هم چک کن حتما رسيده ممنون و شاد باشي


  19. حسن در 04/03/10 گفت :

    سلام عليکم!
    مال يک «خدابیامرز»ی بوده ديگه!


  20. هميشه شاد باشی ويولت جان.


  21. شهلا در 04/03/10 گفت :

    نمیدونی چقدر خوش حالم که این امید آقا در لحظه لحظءتو نقشی اساسی داره…..بــــــوس گل من دوستتدارم.


  22. ياد خواهرم افتادم که بچه بود برای خودش قبرستان ملخ و شاپرک و… ساخته بود


  23. amir hossein در 04/03/10 گفت :

    مرسی از اينکه سر زدی…عوض نکن، اگه دوست داشتی به اينجا هم لينک بده..


  24. آوای دل در 04/03/10 گفت :

    وای ويولت جون من هم مثل خودتم. يهو می بينی ياد يه موضوعی که قبلا پيش اومده و نخودی خنديدنم شروع می شه! فقط مشکل اينجا است که در نگاه متعجب اطرافيان بايد ۱ ساعت توضيح بدم که سر چه موضوعی دارم می خندم!!!


  25. مهستا در 04/03/10 گفت :

    فاتحه خوندين حالا يا نه؟


  26. فريبرز در 04/03/10 گفت :

    راستش هنوز ما برای طلاق هيچکدومون اقدام نکرديم تا مهريه اش رو نبخشه طلاقی در کار نخواهد ماند در ضمن اين رو هم بگم که من قصد نامردی ندارم اگر درست زندگی می کرد حتی ازدواج قلبيش هم برام مهم نبود اما اون در زندگی به من خیانت کرد و ادامه هم داد.. ولی چيکار کنم که گير آدمای بدی افتادم و بايد مبارزه کنم حتی من حقوقم هم از نظر قانونی جايی ثيت نيست و و هيچ چيزی بنامم نيست ولی اونها ول نمی کنن اگه هم می بينی که اينقدر روی مازندرانی ها حساس شدم خودم هم خوشم نمي یاد که همشون رو به يک چشم ببينم و اصولا اينکار رو زشت می دونم ولی متاسفانه هر جایی که با اونها طرف شدم ديدم داستان يکی است و عملا اين من نيستم که چنين ديد منفی دارم اونهايی که باهاشون برخورد داشتم اين ديد منفی رو در من ايجاد کردن
    باور کنيد از دوره دانشجويی من دچار مشکل بودم و همخونه ايم مازندرانی بود و چه ها که ازش نديدم و چقدر ورد زبونش کلمه ترک خر بود تا سربازی و آخرش هم متاسفانه ازدواج
    خيلی دلم می خواست اين ذهنيت منفی از روحم پاک می شد ولی با هر کسی از اونها که برخورد کردم !!!!!!!!!!!!…………


  27. رويين در 04/03/10 گفت :

    فاتحه خواندن ثواب داره…………


  28. آورا در 04/03/10 گفت :

    قضيه اون يارو که ميگفت جوکه شماره ۱۳ .و خودش با خودش ميخنديد


  29. آزاده در 04/03/10 گفت :

    سلام عزيزم
    يه سر به اين جا بزن خوندنش ضرر نداره البته در مورد کلاسهاشون اطلاعی ندارم فقط برای اطلاع از طريقه انرژی درمانی هم که شده بخون
    http://www.iranreiki.com
    همچنان منتظر تماست هستم


  30. شهرام در 04/03/10 گفت :

    حتما خيلی بو ميداده خب!


  31. پرگلک در 04/04/10 گفت :

    مرسی بابت لينک.کلی ذوق مرگ شدم.ببخشيد نبودم اين چند وقت.بدجوری گرفتار بودم.


  32. مژده در 04/04/10 گفت :

    يعنی فقط جووراب تننش بوده!!!!ويولت عزيز آدرسم تتغيير کرده خانمی…مواظب خودت باش…


  33. آدم در 04/04/10 گفت :

    عجب تفاهمی در تجسم هم دارين!


  34. سانی در 04/04/10 گفت :

    ويولت عزيز از الان آن لاينم برای خوندن پست امروزت. همراه با اميد شاد و پايدار باشی