کاردرماني

چند تا از بچه ها ازم خواستن در مورد کاردرماني توضيح بدم من چيزهايي که شنيدم و ديدم رو در اينجا ميگم:
پنج شنبه آخر مردادماه همايشي بود به نام کار درماني در ام-اس، خانم سخنران اونطوري که توضيح داد و من دستگيرم شد تفاوت بين فيزيوتراپي و کار درماني در اينه که تو فيزيوتراپي عضلاتي که تحليل رفته ورزش ميدن و اگه احتياج باشه از دستگاه استفاده ميکنن(شايان ذکره که دستگاههاي گرما دهنده در فيزيوتراپي براي افرادي که ام-اس دارن حکم زهر رو داره به هيچ وجه استفاده نکنيد) ولي در کاردرماني يکسري فعاليت هاي عادي زندگي که به دلايلي قادر به انجامش نيستيم باهامون تمرين ميشه مثل بالا و پايين رفتن از پله يا رد شدن از جوب.
اين خانم ميگفت مثلا اگه شما بترسين از جوب رد شين من مجبورتون ميکنم بدون اينکه دست کسي رو بگيريد رد بشين يا يکي ديگه از کاراشون بازديد از محل سکونت بيماره که در حد نياز تعغيرات لازم تو خونه بيمار انجام شه مثل گشاد کردن در اتاق براي رد شدن ويلچر يا گذاشتن دستگيره مخصوص در توالت ها براي بلند شدن يا نشستن راحت تر يا يکسري تمرينات مثل قلت زدن ياد ميده که تکرار ادار رو کم کنه…
دوشنبه هم که رفتم موسسه رعد و با فيزيو تراپهاي اونجا صحبت کردم گفتن تو احتياج به درمان خاصي نداري و فقط يک سري ورزشها بهت ميديم که ماهيچه هات تقويت شه. بهشون گفتم من همين بالا پايين رفتنم از پله هاي پل عابر پياده نوعي کار درمانيه که گفتن نه اون پله ها اينقدر غير استاندارده که بيشتر ضرر ميزنه به بدن تا تقويت کننده باشه.
نمي دونم چرا اينطوريم وقتي جايي ميرم که افراد مشکل دار اونجا هستن همچين تيز و بز و بدون مشکل ميشم که نگو مثلا من که در حالت عادي کوچکترين شيبي سبب سفت شدن ماهيچه هام و عدم راه رفتنم ميشه اونجا از رويه يک رمپي که حسابي شيب داشت بدون اينکه از ديوار يا دستگيره اي کمک بگيرم رفتم بالا!
پنج شنبه تو همايش هم احساس ميکردم چقدر حالم خوبه و الکي خودم رو لوس ميکنم.
ولي وقتي مثلا تو شرکتم و همه افراد دور و برم سالمن يک سوتي هاي تو حرکتم ظاهر ميشه که بازم نگو يا دچار آنچنان اسپاسم هاي ميشم که واقعا تکون خوردن واسم مرگه. به اين نتيجه رسيدم که بايد بيشتر آدمهاي بدتر از خودم رو ببينم که شايد قدر عافيت بدونم. يک وقت هم ديدي رفتم تو همين موسسه رعد مشغول به کار شدم خدا رو چه ديدي؟
ويولت


دیدگاه ها خاموش