قصه حسین کرد!

يکي از همون روزهايي بود که اميد نمي تونست بياد دنبالم قبل از بيرون آمدنم باهاش تماس گرفتم که حرفهاي آخر رو هم بزنيم! اينم بگم که قضيه اون پسر بانمکه دانشجو تاتر رو هم براش تعريف کرده بودم.سفارشات لازم رو بهم کرد که حواسم به جلو پام باشه و خودم رو خسته نکنم و هرچند قدم وايستم…بعد يکهو گفت لطفا سوار ماشين ميشي تا هرکي ازت پرسيد خانم خدا بد نده چي شده؟ سفره دلت رو باز نکن و قصه حسين کرد واسش تعريف نکن بگو هيچي پام درد ميکنه.هم داشتم از خنده منفجر ميشدم هم تعجب کرده بودم گفتم وا واسه چي خوب بود شب اول جواب تو رو هم اينطوري ميدادم؟گفت آره ديگه همون شب که من ازت پرسيدم پاتون چي شده اگه ميگفتي به تو چه منم خفه خون ميگرفتم و ديگه باقي قضايا پيش نميامد.Shockmg
هردومون ريسه رفتيم از خنده و اگه دم دستم بود بامبي هاي بود که ميخورد تو ملاجش.:teeth
ويولت


نظرات شما


  1. آدم در 04/06/07 گفت :

    سلام
    بنده خدا راست ميگه ديگه. خوب منم بودم حول ورم ميداشت. مخصوصا که خودشم رطب خوردست!
    ولی خوب احتمالا همين حالت صداقت و روراستی هست که روی خيليا تاثير ميذاره.
    در ضمن يوقت فکر نکنی اين من چقدر بيکارم هی بدو ميام اينجا. يکی از سر دلتنگيه و يکی هم همون صداقتی که بقيه رو هم مشتری کرده. برعکس اون اول که خوندن مطالب قبلی خيلی طولانی شد حالا همش احساس ميکنم چقدر کم ودير مينويسی!
    موفق باشی


  2. محسن در 04/06/07 گفت :

    سلام…جالب بود.کلا وبلاگتون جالب بود.خاطرات رو خيلی خوب با آب و تاب تعريف ميکني.
    راستش من تازه شروع به وبلاگ نويسی کردم اگر وقت کردی به منم سر بزن ..
    راستی نظرت هم در رابطه با تبادل لينک بگو.
    بای


  3. آوای دل در 04/06/07 گفت :

    بنده خدا راست می گه خوب. چرا هی دل بچه مردم رو می لرزونی دختر؟! Smile
    بين خودمون باشه ها، ولی بد هم نيست بعضی وقتها دلش رو يه کم بلرزونی! آخ مزه می ده!!! Big Smile (چشمک)


  4. سارا در 04/06/07 گفت :

    سلام….


  5. عسل در 04/06/07 گفت :

    سلام ويولت عزيز
    من تازه با سايت شما اشنا شدم .خيلی قشنگ مي نويسی
    درود بر شما


  6. ساکورا در 04/06/07 گفت :

    سلام خوب اين آقا اميد راست ميگه ،آخه بعضی از مردم خيلی فوضولن نبايد بهشون رو داد.


  7. godpromise در 04/06/07 گفت :

    سلام،می دونی چيه،آدم بايد وقت شناس باشه،بايد بدونی کی بهتره قصه حسين کرد تعريف کنی،يه وقتايی نتيجه خوبی داره مثل همون شب اول شما واميد


  8. ذهن سيال در 04/06/07 گفت :

    ويولت جونم لازم نيست آدم با همه رابطه صميمانه داشته باشه. بعضی‌ها هم برای دوری و دوستی بهترند!


  9. شهرام در 04/06/07 گفت :

    سلام
    ويول جان از اين به بعد هر کی پرسيد ٬فحشو بکش به جونش.


  10. ماهي دودي در 04/07/07 گفت :

    ميگم!!!اين متن ما رو ميخوندی بعد کامنت ميدادی!!!!


  11. فرنو در 04/07/07 گفت :

    يعنی چی که باقی قضايا پيش نمي‌آمد؟ چه قضيه‌ای از اين بهتر.


  12. كردي در 04/07/07 گفت :

    سلام مطلب امروزت باعث شد که من تجربه دلپذير ۱و۲ تو رو بخونم .خيلی خوشم اومد .اميدوارم با اميد هميشه احساس خوشبختی کنی.