پنج شنبه جمعه گذشته ،جاي همگي خالي با خانواده رفتم گلاب گيري قمصر چندين سال بود که نرفته بودم چقدر بزرگ و قشنگ شده واقعا قدرت خدا رو بنازم از اون کوير و گرما يکهو وارد منطقه اي خوش آب و هوا و سر سبزي ميشي که براي اينکه سرما نخوري مجبوري ژاکت بپوشي!هوا بي نظير بود و جمعيت موج ميزد صداي بلبل هاوعطر گل مستت ميکرد واقعا شمال کيلو چند؟اينجا صد تا شمال راميگذاشت توجيبش.
صبح زود از خواب پا شديم و رفتيم تماشاي گل چيدن و بعدش گلاب گيري مردان و زنان هر کدوم کيسه اي به دور کمرشون بسته بودند و تند تند گل هارو تا قبل از بالا آمدن کامل خورشيد ميچيدند چون با گرم شدن هوا و در آمدن خورشيد گلها بسته ميشن گردشگر هاي هم که آمده بودن تفنني گل ميچيدند يادم رفت بگم يک آلاچيق خيلي خوشگل رو يک ارتفاع واقع بود بنام بام بهشت که تمام قمصر زير پاش بود اونجا ميتونستي چاي بخوري يا غذا و صبحانه و يا قليون بکشي الحق والنصاف که بام بهشت بود تمام اون طبيعت سبز زير پات قرار داشت بعد از مراسم گلاب گيري حرکت کرديم رفتيم کاشان باغ فين و از اونجا هم ابيانه راه بين کاشان و ابيانه واقعا زيباست بقدر کوهها قشنگند که حد نداره از زيباي ابيانه هر چه بگم کم گفتم بنظرم بايد اسمش را ميگذاشتن خاک سرخ راستي ابيانه يعني چي؟90% خونه ها قرمز بودن چون خاک اونجا قرمز رنگ بود و شهر با کوههاي قشنگ قرمز رنگش احاطه شده بود حتي خونه هاي کاه گلي هم قرمز رنگ بودن تمام شهر با سنگهاي قرمز سنگ فرش شده بود تاريخ رو کاملا ميشد توي شهر حس کرد زنانش با روسري هاي گل منگولي و شاد و لپ گلي سوار بر قاطر هاي خوشگل اين طرف اون طرف ميرفتن مردها هم با لباسهاي محلي،هر پاچه شلوارشون اندازه يک دامن کلوش من بود مامان ميگفت جايي خونده شلوار مردها تا 18 متر پارچه ميبرهmg!!!تو گشت و گذار هامون من که ديگه خسته شده بودم گفتم من ميشينم رو اين سکو شما به گشتنتون ادامه بديد.اونها رفتن بادي ميومد که نگو من که روسري رو نمي تونستم رو سرم نگاه دارم شهر هم مملو از گردشگر بود يکهو ديدم يک مرد ژنده پوش کِرت وکثيف آمد طرفم گفت چرا اينجا نشستي؟گفتم خسته شدم نشستم دستش رو آورد جلو گفت دست بده منم از ترسم باهاش دست دادم!که ديدم خم شد پيشونيم را ببوسه ديگه ترس جايز نبود هولش دادم عقب و همزمان خودم هم جا خالي دادم فوري اطرافم را از نظر گذروندم و يک سنگ گنده بغل پام بود اگه باز اصرار ميکرد تو بوسيدن يا سنگه را رو سرش خورد ميکردم يا ميزدم از مردي ساقط شه!!:teeth فکر کنم فهميد من از خودش خطرناک ترم واسه همين راهش رو کشيد و رفت هرز چندگاهي برمي گشت عقب را نگاه ميکرد منم دندون نشونش ميدادم که هوس برگشتن به سرش نزنه.
اينم يک جوک مخصوص قمصر:يک آقايي از قمصر برگشته بود بهش ميگن خوش گذشت؟ميگه اي بد نبود فقط شب تا صبح از صداي عرعر آب و وق وق بلبل و بوي گند گل خوابم نبرد!!!!:teeth
ويولت
اميدوارم هميشه خوش باشی. چه کنم بازم اول شدم!!!!!!!
می دونی من با مناطق کويری بيشتر از مناطق معتدل مثل شمال حال می کنم. حالا کاشان که جای خودش رو داره. نمی دونم آثار باستانيش رو هم ديدی يا نه واقعا هنرمندانه است . در مورد ايانه می خواستم بگم که تو اونجا در صد بيسوادی نزديک به صفر است. نکته دیگر اینکه تمام کسانی که از اونجا رفته اند وقتی بر می کردند به روستاشون حتی برای يک روز هم که باشه حتما از لباسای سنتيشون استفاده می کنند.مدل خونه سازيشون رو هم که ديدی. به نظر روستای بکری ميرسه.
سلام به همه کسانی که کم کم حالا پيداشون ميشه…اما بعد…
آره ويولت جان اين گلاب گيری هم عالمی داره مخصوصا اگر توی اون دستگاه به جای گل کشکش بريزند که ديگه معرکه ميشه…
به داش رهام:
منظورت کشمشه بابا تو با نوشتنش هم مست ميشی هاهاهاها
salaaaaaaaaaaaaam
migama roze akhri ke marmolak to sinama astara ekran dasht man tajrish booodam
kheyli kheyli kheyli kheyli khoshhal shoodam ke khob shodi be nazare man az alan dige khobi chon dary ino ehsas mikoni dige badesh mohem nist mohem in lahsast ke to khobi o khosho salamat omidvaram hamishe intori bashi
rasti man age jaye tooo bodam ye aghayi mioam azam soal mikard onam ba on ghiafe ke to gofti ghatan ghash karde boodam
man badjoori az in jamat mitarsam:-S
بابا حالا يه بوس که ديگع اين حرفها رو نداشت تو هم!!بيچاره رو داشتی می کشتی ..من که بودم بوس هم می دادم ..راستی مژده جان کار من ديزاين وبه ولی اين ديزاين بلاگ رو بلد نيستم و مشکل دارم تو ديزاين بلاگ رو چجوری انجام دادی اگر کمکم کنی خيلی ممنون می شم ..اين بلاگ روشنک خواهرمه که خودم براش ديزاين کردم ولی خيلی چيز ها رو باد نيستم tamameharfha.persianblog.com منتظر جواب تو نازنین هستم
سلام به ويولت عزيزم
امیدوارم همیشه در گردش وتفریح باشی و جای مارو هم خالی کنی.راستی امیدرو با خودت برده بودی یا نه ؟
کاشان و اطراف اون از دیدنی ترین و تاریخی ترین جاهای ایرانند که آدم ازدیدنشون هیچوقت سیر نمیشه.
کاشان شهرشعرای بزرگ :
محتشم کاشانی و سهراب سپهری
کاشان محل شهادت مردان بزرگ :
اميرکبير
کاشان شهر گل و بلبل :
گل محمدی و بنفشه !!!!!
کاشان شهر ….
« اهل کاشانم
روزگارم بد نیست…»
خوش به حالت. اينقدر خوب تعريف کردی که هوس کردم اگه اومدم ايران حتما برم کاشان.من هنوز خيلی جاها را در ايران نديدم و واقعا حيفه اگه کسی تو ايران زندگی کنه و نره اين جاهای قشنگ را ببينه.
هميشه به سفر و خوشگذرانی ويولت جان.
راستی چرا وبلاگ من اينجا به روز نميشه؟
به افتاده تر از سايه نازم:
متاسفانه اميد نبود باهام ولی ياد و فکرش همه جا باهام بود سعی ميکردم همه جا رو دوبرابر نگاه کنم و لذت ببرم ولی نه تنها جای اون بلکه جای همه شما عزيزان بخصوص اونايی که ايران نيستند خالی کردم محشر بود محشر
عجب ويولت دَدَري ای!
…اين متنت اما جای اميد رو کم داشت
آره عزيزم من حتما ميام برای چهارشنبه …ايميل نويد هم بدی من ممنون ميشم…روزبه
ويولت جان اگر رنگ مشکی شماره ۱ یا ۲ گذاشتی بايد بگم اين رنگ خيلی به سختی از بين ميره و بايد يک آرايشگر ماهر اول اين رنگمشکی را از بين ببره.کار خيلی سختيه ولی کار نشد نداره.درباره رنگ قرمز من زياد از رنگهای موجود در بازار ايران خبر ندارم.ولی رنگ کلستون اگه قرمز حوشرنگ ميخواهی شماره 6/45خيلی قشنگهولی فزمز روشنه که اگه تيره تر بخواهی5/66 هم قشنگه. با همه اينا حتما کاتا لوگ ها را ببين.رنگ های آلمانی قرمز های متفاوت و زيبايی داره.باز اگه سوال داشتی چاکرتم دربست.
باسلام دوباره
۱- به ویولت عزیزم :
دوستان جای ما . حالا ما هیچی ولی لااقل یک دفه هم دست امید روبگیرو با خودت ببر کاشان !!!! این بیت حافظ هم تقدیم به تو:
« خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر
سرخوش از میکده با دوست به کاشان* روم»
( *در بیت اصلی کاشانه آمده است )
۲ – به آس وپاس عزيز :
سلام مخصوص و ببخشيد ويژه بخاطر تاخير در ارسال جواب ايميلت.
۳ – به عزیزدوردونه عزیز :
عزیزدل برادر تو چیکار به کارآخوند جماعت داری ؟
بقول حافظ :
« دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
باکافران چه کارت گر بت نمی پرستی ».
۴ – به ويولت نازم در مورد مطلب قبلی ( با کمی تاخیرو با کمک حافظ):
« دردم از يارست و درمان نيز هم
دل فدای او شد وجان نيز هم ».
مثل اینکه دیگه خیلی نوشتم ببخشید.
خدا حافظ و نگهدار همتون باشه.
ويلوت گل ، گل بودي و به گلستان هم رفتي. كاش كه عكس هم ميذاشتي من كه از اين تعاريف دلم غنج رفت. چون من در ايران زياد مسافرت نكردم و الان هم كه نصف عمرمو دارم در اينسوي آبها ميگذرونم. خلاصه اميدوارم كه هميشه خوش باشي. در ضمن آپديت هم كردم. ميبوسمت هزار تا. قربانت.
راستی ميخواستم بدونم كه چرا اين كامنتدونيت مشخصات من رو بخاطر نميسپاره. هر بار بايد دوباره مشخصاتم رو بدم با اينكه اون پايين بله رو هم ميزنم. شايد با من بده.يا ميدونه من تنبلم و زورم مياد هر بار بنويسمشون. روز و شبات بخير.
يه کم اون طرفتر ميومدی زيارت ما!!
سفر قشنگ و خاطره انگيزيه… اين مناطق پاي ثابت بحثاي شهرسازي ايراني هست، و در تمام منابع به نيكي از شهرسازي اين مناطق، بخصوص ابيانه ياد ميشه… بقول دوستمون توي اين مطلبت جاي اميد خيلي خالي بود.
تندرست و شاد باشيد
فردا که ان شا الله ميبينيمتون و اينکه به روز شدم..مرسی که به روشنک سر زدی عزيزم.روزبه
ويولت جون خيلی ممنون که خاطره ها و لحظه های قشنگتو با ما شريک ميکنی ..نميدونی الان انگار خودم اونجا بودم .. هر چی هم چيزای غیر مثبت تو فکرم بود برای چند دقيقه به قول شاعر بردی از يادم
به نظر من بوسه رو بايد ميدادي
salam man 3 sale kashoonam v aslan hal nemikoonam