قهر و آشتی های من!

مهاب عزيز دو تا سئوال تو کامنتها ازم پرسيده بود يکيش اين بود که اميد با دلتنگي هاي من يا به عبارتي گير دادن هاي من چطوري برخورد ميکنه اين سئوال رو از اميد هم پرسيدم که ببينم نظر اون چيه و جمع بندي که از صحبتهاي اون و نظر خودم داشتم اينجا ميگذارم:
اميد هيچوقت احساس وابستگي من نسبت به خودش رو جدي نمي گيره وهميشه بصورت مستقيم يا غير مستقيم اين نكته رو به من يادآوري مي كنه كه : « تو هيچ نياز ي به من و امثال من نداري » ( البته منظورش از نظر كمك در انجام كارهاي روزمره ؛ رفت وآمد و… است ) حتي برعكس بارها براي اينكه اعتماد به نفس من رو تقويت كنه موقع بالا و پايين رفتن از جاهاي ناهموار ( يا مثلا لب دريا که تو سفر آمل نوشتم ) دستم رو گرفته كه زمين نخوره!!! نشون بده مثلا من کمکش کردم و اگه نبودم معلق ميشد!.همينطور موضوع رانندگي كه توي يكي از پست هاي آخر نوشته بودم البته شايد علت اين مسئله اين باشه كه خودشم تا حالا توي زندگيش به كسي متكي نبوده و اونطور كه برام تعريف كرده از زمان دانشجوييش تا حالا نه تنها از كسي كمك مالي يا كاري نگرفته بلكه خودش در اين موارد به ديگران كمك هم كرده . خودش در اين مورد ميگه : « با اينكه پرسپوليسي هستم ولي عاشق استقلالم!!!! »:tounge. با اين وجود بطور محسوسي استقلال خودش در انجام امور رو با خواسته ها و اميال من همسو كرده . البته بازهم در نحوه لباس پوشيدن ؛ مدل مو ؛ اصلاح صورت ؛ استفاده از عطر و اودكلن و… و بطور كلي در محدوده رفتارهاي شخصيش هنوزبر اعتقادت و سلائق خودش پافشاري مي كنه. البته اينم بايد بگم كه در نحوه پوشش و آرايش و… من هم هيچ دخالتي نمي كنه و در حوزه رفتارهاي فردي آزادي كاملي به من ميده كه حس استقلال رو در من تقويت مي كنه ( اين به اون معني نيست كه در ساير حوزه ها من رو محدود مي كنه ).فكر مي كنم علت اصلي اين نوع برخورد ش اين باشه كه ظاهر افراد اصلا ملاك قضاوتش در مورد اونا نيست. يكبار كه در مورد نحوه انتخاب و خريد لباس و نوع پوشش با هم بحث مي كرديم مي گفت :« براي من شخص تو مهم هستي نه لباسي كه تنته محتويات لباس براي من ارزش داره ؛ حتي اگه جنس لباست از گوني باشه براي من هيچ فرقي نمي كنه و اين تو هستي که به اون لباس يا آرايش زيبايي ميدي نه اونها به تو و ازت انتظار دارم كه تو هم در مورد من همينطور فكر كني ومحدودم نکني به لباس پوشيدن به اون تيپي که تو دوست داري». با اين حرفهاش در طرف مقابلش يك نوع احساس آرامش و امنيت ودر عين حال اعتماد به نفس ايجاد مي كنه . با اين وجود من بعضي وقتها در مورد كت وشلوار بعضا گرونقيمتي كه به تن داره طوري صحبت مي كنم ( چون من دوست دارم كه اون لباس اسپرت بپوشه ) كه بيچاره از اينكه چنين لباسي پوشيده احساس گناه و وجدان درد مي كنه زماني هم که ازش دلگيرم يا دلم ميخواد باهاش بحث کنم(همانطور که قبلا گفتم اون شروع کننده هيچ بحث اعصاب خوردکني نيست) اينقدر حق را به من ميده که پاک شرمنده ميشم و زود تمامش ميکنم البته منم آدم سوءاستفاده چي نيستم که به قولي روم را زياد کنم تو اوج ناراحتي من که دارم زمين و زمان را بهم ميدوزم ميگه کاملا حق باتواست ولي اين را بدون که من هرچي بشه عاشقتم يا يک چيز با نمک ديگه يک روز خودم را لوس کرده بودم و براي اينکه حالش را بگيرم يا شايد بتونم عصبانيش کنم (همين چهارشنبه پيش بود)گفتم اميد نيا دنبالم من باهات نميام اونم خيلي خونسرد گفت باشه عزيزم ميام اگه سوار نشدي ميدزد مت !!! بعد که آمدم پايين ديدم منتظرمه حالا خنده ام هم گرفته بود ولي ميخواستم سر حرفم هم باشم نرفتم سوار شم رفت يک دور زد جلوم واستاد گفت خانم بفرماييد روم را کردم اونطرف که مثلا نفهميدم پياده شد آمد طرفم در را باز کرد و با خنده گفت با زبون خوش ميشيني يا… منم يک نيشخندي زدم و نشستم صندلي عقب يکم که رفتيم در داشپورت را باز کرد خيلي جدي يک بسته کش در آورد و گفت بيا عزيزم همونطور که بهت قول داده بودم اينا رو واسه تو گرفتم!!!!
تو رو خدا شما بوديد منفجر نمي شديد از خنده و به قهرتون ادامه ميداديد؟؟؟؟:teeth
جواب سئوال بعدي را فردا ميدم.
ويولت


نظرات شما


  1. آبچينوس در 04/16/05 گفت :

    خانوم جان! گير نده! دلتنگي نکن!واسه چي پسر به اين آقايي که کت شلوار شيک ميپوشه هيچ وقت هم قولهاش يادش نميره، اذيت ميکني؟
    ببين واست کش ماست هم خريده!!Big Smile


  2. نبات در 04/16/05 گفت :

    خوشحال میشم اگر به وبلاگم سر بزنید و نظرتون را راجع به تقسیم بندی دختر ها و پسرها از دیدگاه من بنویسید..اگر شما هم ایده دیگه ای دارید حتما من را خبر کنید….در ضمن باید بگم که شما هم وبلاگ جالبی داری .حتما سر میزنم بهش


  3. صبا در 04/16/05 گفت :

    يه سوال به نظر شما آقای اميد ورژن ديگه ای هم دارن؟يافت همی شود؟بعيد ميزنه .
    يک سوال ديگه ..ويولت جون اون طرفها کم پيدايی سر نمی زنی . …اين لحنش سوالی بود؟آره سوال بود


  4. اخی!کت و شلوتر که خيلی نازه!!گناه داره اين اقا اميد.راستی کش ۱۱ تا خريد که ست تکميل بشه؟!راستی ويولت جان جواب ايميلتان را دادم.منتظر پاسخ شما نازنين هستم.


  5. پرند در 04/16/05 گفت :

    هميشه خوش باشيد.


  6. چرتينكوف در 04/16/05 گفت :

    اگر چه قبول دارم كه از روي ظاهر يه كتاب نميشه در مورد مسائلي كه توش نوشته قضاوت كرد ولي گاهي ظاهر مهمه مثلا اگه جايي دعوتت كنن و با بهترين متريال يه غذاي عالي درست كرده باشن ولي بجاي كشيدن غذا تو ظرفهاي متفاوت همه شونو با ميكسر هم زده باشن ميخوري؟ ميدوني از بهترين متريال تهيه شده ولي نميخوري ديگه چرا چون ظاهرش خوب نيست هر چند بخودت منطقي بگي خب تو شيكمم هم قاطي ميشن. پس گاهي رنگ رخساره خبر ميدهد از سر درون. مثلا ميزان توجه افراد به پاكيزگي جوراب و كفششون اهميت به پاشونو نشون ميده كه قلب دوم هر آدميه. يا كسي كه موهاي كثيفي داره خب صورتشم دلش نمياد تميز كنه و بهمين ترتيب لباس تن آدما. گرون بودن يا مارك دار بودن به اندازه تميز و مرتب و شيك بودن مهم نيست ولي مهمه Smile البته نوع و مدل لباسي كه ميپوشيم تا حدودي تفكرات ذهنيمونو نشون ميده كه گاهي پر بيراه نيست…


  7. چرتينكوف در 04/16/05 گفت :

    يه چيز ديگه. ميگم وابستگي (به معناي مگس شدن به كسي) بده اينو همه ميتونن بفهمن ولي اهلي كردن ديگران (بمعناي دلبسته كردنشون همونجور كه تو كتاب شازده كوچولو ميگه) مسئوليت مياره . آدم نميتونه بگه چون تو مستقلي و چون بزرگي و چون قوي هستي بايد قول بدي كه هرگز منو دوست نداشته باشي و از نداشتنم ناراحت نشي ! در واقع برخورد اينجوري خيلي غير طبيعي و غير واقعيه. فكرشو بكن اگه فردا خودت نخواي اميدو ببيني چه واكنشي داره؟ بدون دليل منطقي هيچ ضربه اي نميخوره؟ هيچ وقتي نميبره كه خودشو قانع كنه كه تو يه رابطه دو نفره هر دو نفر لازمن؟ خب تو هم همينجور همه آدماي ديگه همينجور… چرا يه مقوله در مورد فكر بچه هاي ديگه از استقلال و مستقل بودن روحي و مادي باز نميكني؟ اينا نظر منه دوست دارم نظر بقيه رو هم بدونم.


  8. هيلا در 04/16/05 گفت :

    يک نصيحت مادر جون:
    من خودم وقتی دعوا رو شروع ميکردم که از اينکه طرف منو دوست داره يا نه مطمئن نبودم.. بعد ميخواستم حرصشو در آرم که آخرش بگه بخدا من دوستت دارم!!!!!!!
    اما نتيجه اين که نميشد هيچی کلی هم بعدا بايد ناز ميکشيدم که حالا بيخيال بابا! خلاصه. بعد از مدتی طبيعت قهرويی من عوض شد و ديدم حنام رنگ نداره )): حالا هر وقت ميخوام دعوايی شروع کنم کلی جلوی خودمو ميگيرم…. جالب اينجاست دقيقا بر عکس اين هم هست: هر موقع با اعتماد به نفس و خندون هستم کلی دوستم داره. حالا يک نکته..: من دوست داشتم طرف ناز کش بود و اگه من دعوا ميکردم نتيجه ميداد! آدم دوست رو ميخواد واسه مواقع دلتنگی گاهی! هميشه که نميشه لبخند زد؟! .. بعد به اين نتيجه رسيدم: اگه غصه ای هم دارم با مهربونی بيانش کنم و طرف رو تير بارون نکنم. ببين! ببخشيد من خيلی بد و نا مفهوم مينويسم .. اميدوارم منظورم معلوم باشه ..خلاصه بودن يا نبودن؟!


  9. هيلا در 04/16/05 گفت :

    بجه ها جون يک خبر! توتيا دوباره مطلب جديد گذاشته (:
    http://tutia.blogspot.com


  10. هيلا در 04/16/05 گفت :

    در ضمن با نظر چرتينکوف موافقم


  11. ويولت در 04/16/05 گفت :

    به چرتينکوف عزيزم:
    کاملا با حرفات موافقم منظورم اين نبود که اميد به اين معقولات بی اهميته فقط منظورم اين بود که مطابق سليقه من لباس نميپوشه وگرنه تو اين مدت نه کثيف و چرب ديدمش نه اينکه عرق کرده و بوگندو!!!
    پيشنهادت هم جالبه منم دلم ميخواد نظر بقيه را بدونم خوشحال ميشم همه با هم همفکری کنيم من هم سعی ميکنم يک پست به اين مسئله اختصاص بدم.باز هم متشکرم


  12. آس و پاس در 04/16/05 گفت :

    سلام
    این امید هم که آخرشه…
    مخصوصآ وقتی گفت پرسپولیسی ام ام عاشق استقلالم …اول ناراحت شدم…اما خیلی باهاش حال کردم …معلوم آدم با سلیقه ای هستند…B-(
    اما من فکر نمی کنم تصمیم درستی گرفته بشم…به هر حال ممنون


  13. زیتون در 04/16/05 گفت :

    سلامSmile عين هميشه عالی.. نمی‌دونم ما مونث‌ها گاهی چمون می‌شه که بايد بيخودی گير بديم وگرنه آسمون به زمين ميادSmile اونايی که نمی دونن بدوننSmile اگه گير نديم می ميريمFrown پس تحمل کنن خوب می شيمSmile


  14. مهرداد در 04/16/05 گفت :

    سلام ويولت جان…
    من ميگم که حتماْ با اين آقا اميد ازدواج کن و اصلاْ ديگه شک به خودت راه نده ميدونی چرا؟ آخه اون پرسپوليسيه توجه کردی؟
    با این که از استقلال خوشم نمی یاد باید بگم استقلال خوبه…
    موفق باشی و شاد…
    تا بعد…


  15. روبي در 04/16/05 گفت :

    ..تن آدمی شريف است به جان آدميت…..مصداق واقعی لباس پوشيدنه….ولی خوب سليقه تو انتخاب و البته احترام به انتخاب طرف مقابل در جای خودش مهمه…


  16. محسن در 04/16/05 گفت :

    سلام… لابد کش‌های پلاستيکی رو هم از يه جايي مفت گير آورده بوده…. احيانا اين آقا اميد رگ اصفهانی يا همداني نداره؟ اخه خيلی دست و دلبازه.


  17. ويولت در 04/16/05 گفت :

    نگو تو رو خدا محسن.اميد نازه اصلا هم خسیس نیست اينها فقط بخاطر روحيه طنزشه من که خيلی با اين رفتارش حال ميکنم تازه وقتی باهاش ميرم بيرون کش ها رو ميندازم به دستم ارزش معنويش خيلی خيلی زياده باور کن.


  18. بهزاد در 04/16/05 گفت :

    آخه پرسپوليسم تيم؟Big Frown شما ها بيکار نميتونين بشينين نه؟همش بايد يا قر بزنين يا به يه چيزی گير بدينBig Frown بدبخت ما مرداBig Frown فدات بای عزيزم


  19. امير حسين در 04/16/05 گفت :

    سلام:
    خوبی، بهش بگو پرسپوليس هم شد تيم، بابا فقط استقلال، ولی مطمئن باش همه چيز به زودی درست ميشه…راستی ممنون از اينکه سر زدی، بازم بيا خوشحال ميشم، موفق باشی…


  20. داش رهام در 04/16/05 گفت :

    سلام به اهالی آشيانه فاخته…اما بعد…
    ويولت …ويولت…ويولت خانم….پوفففففففففففففففف…


  21. آورا در 04/16/05 گفت :

    خدا حفظش کنه


  22. نا آرام در 04/16/05 گفت :

    بابا عجب روموی خوبی!!!! کاشکی منم يه دونه از اين جوليتها داشتم!!!!!


  23. گيسو در 04/17/05 گفت :

    اين جمله درباره استقلال خيلی جالب بود ميشه از اين به بعد به عنوان يه ضرب المثل جديد استفاده کرد به جون خودم.


  24. مهاب در 04/17/05 گفت :

    مرسي از پاسخت، در مورد وابستگيهاي احساسي چطور؟(غير از كمك در كاراي روزمره)… شايدم بقول چرتينكوف «دلبسته» بودن، كه نوعي وابستگي احساسي شديد ميتونه باشه. فكر نمي كني از نظر احساسي و عاطفي اونقدر وابسته و دلبسته شده اي كه، هجر و دوري اندك نيز آزارت ميده ؟ و آيا اين دلبستگي يا وابستگي لازمه؟ در آينده مشكل ساز نخواهد بود ؟ و …
    منهم موافق استقلال روحي و مادي مورد نظر چرتينكوف هستم، ولي كاش كمي بيشتر مطلب رو باز كنه و توضيح بده… در يك زندگي مشترك چه نوع استقلالي بايد طرفين داشته باشن كه به اوج نرسه و موجب فصل نشه؟ تعادل چه جوري بايد حفظ بشه تا زندگي مشتركشون ضمن استحكام، استمرار داشته باشه؟
    اميد روحيات قشنگي داره، ويولت نيز با تجربه قبلي اش، خوب از عهده اش بر اومده. ولي هنوز همخونه و همسر نشده اند، گرچه علايم حاكي از خوشيهاي آينده است.
    اميد وارم تا آخر همراه با شاديها ادامه داشته باشه.