ويولت و بنفشه

اومده بود دنبالم وقتي داشتم خداحافظي ميکردم و از ماشين پياده ميشدم چند تا برگ کاغذ داد دستم گفتم اينا چيه؟گفت بخون همانطور که بهت قول داده بودم نظرم رو در موردت و تفسيرم از رنگ مورد علاقه ات نوشتم …وقتي خوندنشون تمام شداشک تو چشمام جمع شده بود :cryبه نظر خودم خيلي لطيف نوشته شده بودند و احساس ميکردم لياقت اين احساس پاک رو ندارم:confused.
بايد توضيح بدم ID اصلي من براي ايميل هاي شخصيم Violet ست و براي همين هم Nickname را اين اسم انتخاب کردم .
اسمش … س . اما خودش دوس داره ويولت صداش كنن. علتشم علاقه زياديه كه به رنگ بنفش داره. آخه بعضي وقتا اسمي كه پدر و مادرا رو بچه هاشون ميذارن هيچ سنخيت و تناسبي با روحيات و رفتار و سكنات اونا نداره ( گرچه دراين مورد بخصوص اسم شناسنامه ايشم خيلي با مسمّاس ). وقتي بهش فكر مي كنم مي بينم كه شباهت زيادي بين اون و گل بنفشه وجود داره كه شايد دليل اصلي علاقش به رنگ بنفش باشه:
صداقت :
اونقدر باهات صادق و يكرنگه كه احساس مي كني جنسش از شيشه و بلوره . شفاف و يكدست. درست مثل گل بنفشه. يادمه وقتي بچه بوديم روي رنگ گلهاي بنفشه از وقتيكه غنچه بودن شرط مي بستيم. منم كه به صداقت اونا ايمان داشتم هميشه با اطمينان مي گفتم: بنظر من اين يكيم گلش بنفشه!!!!!! بعداز چندروزم بقيه بچه ها با ناباوري ميديدن كه اون بنفشه هم واقعا بنفشه!
واقعا اين صداقت ستودني نيست؟ واز اون بيشتر اين تشابه ؟؟؟
(درسته كه از وقتي ما آدما خودمون هزار رنگ شديم براي اينكه بقيه موجودات رو هم در اين گناه شريك كنيم توي ژن همشون دست برديم و نتيجشم همين گلهاي بنفشه زرد و سفيد و آبي و…شده ولي هنوزم گلهاي بنفشه اصيل غير از بنفش به هيچ رنگ ديگه اي گل نمي دن حتي اگه ديگه خريدار نداشته باشن).
ويولت منم خيلي صادقه. ميدوني اينو كي متوجه شدم ؟ بهت مي گم . اما نپرس چطوري ؟ وقتيكه اولين بار اسمشو ازش پرسيدم.
صميميت :
بقدري باهات گرم و صميمي برخورد مي كنه كه احساس ميكني سالهاس مي شناسدت. با اولين برخورد طوري جذبش ميشي كه از اينكه قبلا نمي شناختيش احساس غبن و ضرر مي كني. چنين موجود دوس داشتني اي توي همين شهر زير همين آسمون در همسايگي تو زندگي مي كرده و تو غافل بودي !!!؟؟؟ بازم اينجا ياد بنفشه مي افتم. هر سال بهار كه ميشه ميليونها ( وشايد ميلياردها ) گل بنفشه كوچولو از گلخونه ها بيرون ميان و توي سطح شهرها (توي باغ ها باغچه ها و پارك ها) پخش ميشن . اما خيلي زود اين مهاجرين كوچولو و دوس داشتني بدون ذره اي احساس غربت با محيط اطرافشون انس ميگيرن . يه بار يكيشونو ديدم كه اينقدر با گنجشكاي محل دوس شده بود كه همشون بدون كوچكترين ترسي دورش جمع شده بودن و براش جيك جيك مي كردن!!!
ويولت من از اون بنفشه هم با صفاتره. اينو فقط كسي مي فهمه كه يه بار دستاي كوچولوشو توي دستاش گرفته باشه.
ادامه دارد


دیدگاه ها خاموش