یک نصیحت خواهرانه

به نظر من بحث خيلي جالبي را شروع کرديم و ممنون که همه در حد اطلاعاتشون تويه بحث شرکت کردن بخصوص ممنونم از کامبيز عزيز که خيلي جامع مطلب را از ديد خودش باز کرد ،کامبيز جان اونقدر مطالبت پر مغزه که من ترجيح ميدم برام ايميل کني يک پست عموميش کنم حيفه براي اينکه تو کامنت ها باشه بعضي ها ممکنه کامنت ها را نخونند.
بحث سکس و خيانت و اصولا راز و رمز هاي زندگي موضوع خفه و بسته ايي تو زندگي ما ايرانيهاست که هميشه ترس از مطرح کردن اون حتي با نزديکترين دوستانمان سبب ميشه تصميماتي براي به اصطلاح حل اون بگيريم که نگرفتن اون صد مرتبه بهتر بود.
يادمه يکي از دوستانم بعد از ازدواج هنوز دنبال دوست پسر بازي و اين برنامه ها بود و مي رفت خونه يکي ديگه از بچه ها براي گرفتن تماس تلفني به همين خاطر اون يکي دوستم طردش کرد و با فاش کردن اين مطلب پيش بقيه به نوعي آبرو اون بدبخت را برد حالا اگه ما آدمهاي راحت تري بوديم بجاي طرد اون بيچاره مينشستيم باهاش حرف ميزديم ببينيم مشکل کارش کجاست بهتر نبود؟خيلي از رفتارهاي ما ريشه تو بچگي ما داره و شايد واقعا ناخواسته اتفاق ميافته خيلي علل تو توجه بيش اندازه يا بالعکس عدم توجه کافي گرفتن در بچگي ما ست که سبب بروز ناهنجاري تو زندگي خانوادگيمون ميشه پس چه بهتره قبل از گرفتن هر تصميم مهمي در زندگي يا تنبيه کردن شريک زندگيمون بدون کينه و عداوت به حرفاش گوش بديم به چشم يک آدم مريض نه جسمي بلکه روحي و اگه جاي ببخشش داشت از ته دل ببخشيمش چون اين خيانت را کسي انجام داده که انگار تو خواب راه رفته نه يک آدم هوشيار و بالغ.
من زماني که از همسرم جدا شدم فکر ميکردم تمام اين مشکلات فقط مال شخص منه ازبس که تو جمع دوستام اززرق و برق زندگيشون و خوشيهاشون تعريف کرده بودن و بي انصافها حتي اشاره اي هم به مشکلاتشون نداشتن من هم فکر ميکردم با مطرح کردن اوضاع بلبشوم و راهنمايي خواستن فقط آبرو خودم را ميبرم پس سکوت ميکردم و مي سوختم و مي ساختم بعد از جدايي انگار خيالشون راحت شد که يک بدبختر از خودشون هست شروع کردن گفتن از مصائب زندگيشون که در بعضي موارد ميديدم بابا مال من که هيچ بوده در مقابل اينها!!!
اصرار من در شريک کردن ديگران تو مشکلاتتون واسه همينه ،فکر نکنيد همه غم عالم مال شماست وقتي بشنويد يا بخونيد بدتر از شما هم تو اين عالم هست هضم اون مشکل خيلي خيلي راحتر ميشه.
ويولت


نظرات شما


  1. سها در 04/14/03 گفت :

    موافقم البته اينکه فقط دنبال بدتر از خودمون بگرديم نميتون يه راه حل هميشگی باشه.. به نظر من فقط به عنوان قرص مسکن عمل ميکنه


  2. سارا در 04/14/03 گفت :

    بسيار مشتاق بحثت رو دنبال می کنم


  3. ويولت در 04/14/03 گفت :

    اين سيستم شمارش نظرها که نويد گذاشته پته من را ريخت رو آب معلوم شد خودم از همه پر حرف ترم تو کامنت دونی هم دست بر نمی دارم از وراجی هاها.


  4. افتاده ترازسايه در 04/14/03 گفت :

    سلام عزيزم
    به نکته خيلی خوبی اشاره کردی. لا پوشونی وظاهر سازی .يعنی همه اونايی که توی زندگی خانوادگيشون مشکل دارن حفظ ظاهر می کنن و در مقابل ديگران بقول معروف آبروداری ميکنن:
    گرچه از آتش دل چون خم می در جوشم
    مهر برلب زده خون می خورم وخاموشم
    ( حافظ)
    اين مسئله باعث ميشه یکی فکر کنه که ديگران اصلا مشکلی ندارن وهمه مشکلات دنيا رو فقط به اين دادن و اين خيلی بده.
    در مورد سزای خیانتکار بازم تاکید می کنم که با سیاست موشک جواب موشک مخالفم و طرفدار تساهل وتسامح !!!طرفین هستم:
    آن کیست کزروی کرم با ما وفاداری کند
    برجای بدکاری چومن یک دم نکوکاری کند
    اگر در زندگی چنین کسی رو پیدا کردین دو دستی بچسبینش که فرار نکنه اما سعی کنین که شما هم برای اون همینطوری باشین:
    من ارچه عاشقم ورند ومست ونامه سیاه
    هزارشکر که یاران شهر بی گنهند
    جفا نه پیشه درویشی است وراهروی
    بیار باده که این سالکان نه مرد رهند

    غلام همت دردی کشان یک رنگم
    نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند

    جناب عشق بلند است همتی حافظ
    که عاشقان ره بی همتان به خود ندهند
    حرف آخر اينکه:
    دوش با من گفت پنهان کاردانی تيزهوش
    وز شما پنهان نشايدکرد سر می فروش
    گفت آسان گير برخود کارها کز روی طبع
    سخت می گردد جهان بر مردمان سخت کوش
    شادزی – پادزی


  5. یار آشنا در 04/14/03 گفت :

    فکر میکنم اینکه در مقابل خیانت دیگری اگر خود ما هم دچار خیانت بشیم در حقیقت ارزش انسانی خودمون رو به خاطر یک شخص بی ارزش و یا حداقل یک کار زشت و نا پسند پایین آوردیم.


  6. آورا در 04/14/03 گفت :

    ویولت جان. ما ایرانیها اصولا ترجیح میدهیم مسائل شخصیمان را همه جا مطرح نکنیم. ام به نظر من. بحث درد دل کردن با بحث کمک خواستن و مشورت کردن کاملا متفاوته.تو کل دنیا ادمهایی هستن که خیلی از ما بیچاره ترن. این قبول اما باعث نمیشه مام مشکلات خودمون را نبینیم. خوبه آدم دید مثبت داشته باشه. اهل منطق باشه. اما باید واقع بین هم بود.
    در مورد خیانت هم نمیشه گفت همه تو خواب راه میرن. خیلیها میدونن دارن چی کار میکنند و کاملا بیدارند. با این جور آدمها هم میشه حرف زد . اما معمولا خیلی کاربرد نداره. چون خودشون نسبت به کارشون مطلعند.و با علم خیانت میککند. حالا ممکنه دلیلشون برای ما قانع کننده باشه یا نباشه. اما منصرف نمیشن
    ولی در هر حال بخشش خوبه. و میتونه روح هر دو ظرف را به آرامش برسونه.


  7. آزاده در 04/14/03 گفت :

    سلام مرسي كه به من سر زدي اما اين چيزي كه نوشتي دوستي بعد از ازدواج بين جوانها به خاطر اين كه فكر مي كنند متمدن بايد زندگي كرد و بحث تعهد را با تمدن خودشان از بين ميبرند خيلی خوب که راحت درد دل ميکنی سال خوبی داشته باشی


  8. لطفا بهم لينک بدين
    http://www.antilarijani.blogspot.com
    آنتی لاريجانی


  9. سعيد در 04/14/03 گفت :

    تاحالا با آدم خائن روبه رو شدم اما هيچ وقت فرصت اينکه بشينيم و مسئله رو باز کنيم و ببينيم مشکل از کجاست نشد.شايد اون فراری از توضيح دادن بود و شايد من فراری از شنيدن حقيقت


  10. هيلا در 04/14/03 گفت :

    يک نظر فقط… شايد هم کاملا غلط باشه: به نظر بنده خانمها نياز روانيشون خيلی بيشتر از نياز جسميه . اگر خيانت کنند .. يک دليل روانی داره . يا کمبود محبت دارن ..یا کسی که پیدا کردن بهتر حرفاشونو میفهمه و اهمیت میده .. يا ميخوان به خودشون بقبولونن که يکی دوستشون داره . يا با کسی لج کردن .. کم پيش مياد به خاطر خوشگلی و خوش تيپی يک پسری شوهر خودشونو بزارن برن! برای همين بنظرم خانمی که شوهر خوب و روان سالمی داشته باشه هيچوقت به فکر اين کارا نميافته. البته اين توضيح برای توجيه خانمها نيست . چون خيانت فکری و احساسی شايد از خيانت صرفا جسمی هم بدتر باشه ؟؟ چقدر من حرف ميزنم … خودم هم کف کردم


  11. ويولت جان متاسفانه ماها به تظاهر کردن عادت کرديم و تو پز دادن و خود را بی غم نشان دادن گوی سبقت را از هم ربوديم.در صورتی که اينگونه برخورد به نوعی رنج مضاعف است.چقدر بده که با دهن لقی هايمون باعث شديم که ميل به درد دل و مشورت در ما از بين برود.


  12. ويولت جان متاسفانه ماها به تظاهر کردن عادت کرديم و تو پز دادن و خود را بی غم نشان دادن گوی سبقت را از هم ربوديم.در صورتی که اينگونه برخورد به نوعی رنج مضاعف است.چقدر بده که با دهن لقی هايمون باعث شديم که ميل به درد دل و مشورت در ما از بين برود.


  13. مهاب در 04/14/03 گفت :

    سلام عزيز؛ بحث جالبت به جاهاي قشنگي ميرسه، و خانم افتاده تر از سايه عزيز، كاملاً به احساسات ما ايراني جماعت وارده، و زيبا و مستند به فرهنگ احساسي و ادبي، دارند موضوع رو پيش مي برند، و چقدر زيباتر مي شد تا متوليان و تصميم گيران نظام سياسي نيز، اهل تسامح و تساهل بودند، و معتقدينش را به چوب تكفير، نفي نمي كردند… بحث خيانتي كه عزيزمان، ويولت باز كرده، ريشه در نارساييهاي فرهنگي، و حتي نظام سياسي- اجتماعي جامعه مون داره، كه در 25 سال اخير تشديد شده، بقول خودت: ً بحث سکس و خيانت و اصولا راز و رمز هاي زندگي موضوع خفه و بسته ايي تو زندگي ما ايرانيهاست که هميشه ترس از مطرح کردن اون حتي با نزديکترين دوستانمان سبب ميشه تصميماتي براي به اصطلاح حل اون بگيريم که نگرفتن اون صد مرتبه بهتر بود. ً
    من فكر ميكنم تابوي سكس، در جامعه به شدت سنت زده، و ظاهراً مذهبي ما، از عوامل اصلي بروز خيانتهاي روحي و جسمي و …. بين شركاي زندگي، يا دوستان همدل و … هست. ببينيد، توي اين جامعه به نام برخورد با مسائل جنسي، حوزهء عمومي جامعهء ايران از ظهور و بروز روابط صميمانه تهي شده است. حتي زنان و مرداني كه با يكديگر محرم هستند نمي توانند، در منظر عمومي يا نيمه عمومي به ابراز احساسات و عواطف بپردازند. اي كاش از دوستان مخاطب، كارشناسان روانشناسي و جامعه شناسي هم بودند، تا اين موضوعات رو ديد كارشناسي هم مطرح مي كردند، تا بيشتر بهره مند مي شديم. من مطلب جالبي با عنوان ً تابوي سكس در ج.ا.ا. بحران مشروعيت يا بحران هويت ً از آقاي مجيد محمدي مطالعه كردم كه مثل مقالات سياسي خودشون از موضع كارشناسي اين پديده رو در جامعه مون بررسي كردند، و توصيه ميكنم دوستان علاقمند براي مطالعه مطلب به اين آدرس مراجعه بفرمايند: http://khabarnameh.gooya.com/columnists/archives/005583.php … بديهيه كه ايشون از منظر و موضع خود، اين موضوع رو بررسي كردن و با بحث اخير ويولت، براي ريشه يابي موضوع، كاملاً ارتباط داره… من كه از مباحث دوستان استفاده مي كنم، و به خاطر جرياناتي كه در دادگاههاي مدني ( خانواده) ديدم، موضوع خيانت، علاوه از نوع جسمي و جنسي آن، مصداقهاي زيادي رو، در ذهنم تداعي مي كنه… شاد و سر فراز باشيد


  14. مهاب در 04/14/03 گفت :

    سلام عزيز؛ بحث جالبت به جاهاي قشنگي ميرسه، و خانم افتاده تر از سايه عزيز، كاملاً به احساسات ما ايراني جماعت وارده، و زيبا و مستند به فرهنگ احساسي و ادبي، دارند موضوع رو پيش مي برند، و چقدر زيباتر مي شد تا متوليان و تصميم گيران نظام سياسي نيز، اهل تسامح و تساهل بودند، و معتقدينش را به چوب تكفير، نفي نمي كردند… بحث خيانتي كه عزيزمان، ويولت باز كرده، ريشه در نارساييهاي فرهنگي، و حتي نظام سياسي- اجتماعي جامعه مون داره، كه در 25 سال اخير تشديد شده، بقول خودت: ً بحث سکس و خيانت و اصولا راز و رمز هاي زندگي موضوع خفه و بسته ايي تو زندگي ما ايرانيهاست که هميشه ترس از مطرح کردن اون حتي با نزديکترين دوستانمان سبب ميشه تصميماتي براي به اصطلاح حل اون بگيريم که نگرفتن اون صد مرتبه بهتر بود. ً
    من فكر ميكنم تابوي سكس، در جامعه به شدت سنت زده، و ظاهراً مذهبي ما، از عوامل اصلي بروز خيانتهاي روحي و جسمي و …. بين شركاي زندگي، يا دوستان همدل و … هست. ببينيد، توي اين جامعه به نام برخورد با مسائل جنسي، حوزهء عمومي جامعهء ايران از ظهور و بروز روابط صميمانه تهي شده است. حتي زنان و مرداني كه با يكديگر محرم هستند نمي توانند، در منظر عمومي يا نيمه عمومي به ابراز احساسات و عواطف بپردازند. اي كاش از دوستان مخاطب، كارشناسان روانشناسي و جامعه شناسي هم بودند، تا اين موضوعات رو ديد كارشناسي هم مطرح مي كردند، تا بيشتر بهره مند مي شديم. من مطلب جالبي با عنوان ً تابوي سكس در ج.ا.ا. بحران مشروعيت يا بحران هويت ً از آقاي مجيد محمدي مطالعه كردم كه مثل مقالات سياسي خودشون از موضع كارشناسي اين پديده رو در جامعه مون بررسي كردند، و توصيه ميكنم دوستان علاقمند براي مطالعه مطلب به اين آدرس مراجعه بفرمايند: http://khabarnameh.gooya.com/columnists/archives/005583.php … بديهيه كه ايشون از منظر و موضع خود، اين موضوع رو بررسي كردن و با بحث اخير ويولت، براي ريشه يابي موضوع، كاملاً ارتباط داره… من كه از مباحث دوستان استفاده مي كنم، و به خاطر جرياناتي كه در دادگاههاي مدني ( خانواده) ديدم، موضوع خيانت، علاوه از نوع جسمي و جنسي آن، مصداقهاي زيادي رو، در ذهنم تداعي مي كنه… شاد و سر فراز باشيد


  15. کامبیز در 04/15/03 گفت :

    سلام ويولت خانم
    از اينکه از پراکنده گويي هاي من نظر شما رو جلب کرده خيلي خوشحالم اون متنها رو فرستادم اميدوارم به دست شما برسه. من با گفته خانم ويولت موافقم و اينکه با حرف زدن و برخورد درست بتونيم کسي رو که داره راه رو اشتباه ميره از واقعيت آگاه کنيم و نبايد با برخود تند وغلط آبروي فرد رو ببريم و باعث بشيم اون يک ذره حيا و شرم هم در وجودش از بين بره پس بايد با دقت و از راه درست اين مشکل رو بر طرف کنيم ولي اين هم بايد يادمون باشه کساني که خيلي سقوط کرده اند قابل بازگشت نيستند و يا بازگشت در اونها خيلي نادر هست پس بايد سعي کنيم کمتر با اونها ار تباط داشته باشيم تا حداقل گزندي به خود ما نرسه شاد و پيروز باشيد


  16. روبي در 04/15/03 گفت :

    …عجب بحث توپی رو شروع کردی….کامنتات يکی از يکی خوندنی تره…..


  17. روبي در 04/15/03 گفت :

    ….من هم يه زمانايی فکر ميکرد خيلی حال و روزم خرابه.. ولی وقتی خيلی کسای ديگه رومی ديدم…خدا رو شکر ميکردم


  18. ميلاد خوشكله در 04/11/07 گفت :

    نظری ندارم هاهاهاهاهاهاها لاهيجان