یک روز برفی

سلام به همه دوستان گلم
ديروز بابا نمي تونست برسونتم شرکت خواستم آژانس بگيرم که اصلا ماشين نبود آمدم خودم بيام دوتا ليز جانانه خوردم گفتم حالا ميرم دم عيدي دست و پام را ميشکونم برميگردم خلاصه منصرف شدم از سرکار آمدن ممنون بابت آف لاين هايه محبت آميزتون که حاکي از نگرانيتون براي من بود بعضي از دوستان ازم پرسيدن تو ايام عيد مينويسم يا نه؟راستش را بخواهيد هنوز تصميم نگرفتم دلم ميخواد کمي تنها باشم و به اتفاقاتي که اين چند وقت برام افتاده فکر کنم چون بايد تصميم هاي مهمي براي زندگيم بگيرم که احتياج به آناليز کردن بيشتري داره براي همين واقعا نمي دونم مينويسم يا نه.
بحثي که شروع کرديم از نظر من خيلي جالب و آموزنده بود بخصوص کامنت دوستان عزيز که بسيار تحليل گرانه و روشنگرانه بودش اما فکر کنم ادامه اون ممکنه قضيه را لوث کنه و از بحث اصليمون دورمون بندازه خيلي دلم ميخواست اينقدر امکانات داشتيم که ميتونستيم دور هم جمع شيم و از نزديک باهم بحث و گفتگو کنيم ولي افسوس که جبر زمانه خيلي از ماها را از هم دور انداخته باز جاي شکرش باقيست که امکان استفاده از نعمتي بنام اينترنت را داريم.
افتاده تر از سايه عزيزم با کامنت تو من هم به هوس افتادم برم پارک ملت و راه برم ،پريروز که اميد آمد دنبالم از بغل پارک که داشتيم رد ميشديم برگشت گفت ميخواي وايستم بريم تو پارک؟گفتم:آره بدم نمياد من هم مثل يک آدم معمولي برم تو پارک قدم بزنم.وايستاد گفت عصات را بيارم گفتم نه ميخوام ببينم خودم چقدر ميتونم راه برم و با هم رفتيم داخل پارک برف قشنگي هم ريز و تند ميامد خوب اولش که سر بالا ميرفتيم بخاطر شيب راه کمي خسته شدم ولي ميارزيد موهامون مثل پيرمرد پيرزنها سفيد شده بود اميد برف برداشت بهم پرتاب کنه گفتم اوهوکي زرنگي! من که نمي تونم در برم مجبورم وايستم گوله برفي بخوره تو سرم اميد گفت:خوب منم قول ميدم در نرم تو هم به من بزني!!!ولي آخه مشکل اينجا بود که نشونه گيريم خوب نيست پس باز هم مغبون من بودم:confused.
ديشب چه خبر بود اولا که من وقت آرايشگاه داشتم ساعت 5 بعدازظهر کي زير دست خانم نشسته باشم خوبه؟10 شبShockmg !!!!!!!!تازه هيچ کاري هم نداشتم نه رنگ نه مش نه حتي کوپ…يه ابروي ناقابل!
از اونجا که آمدم بيرون با دوستم بودم بزن و برقصي بود .تويه اين برجهاي شهرک غرب هم تو سالنهاي زيرش اهالي همه پول گذاشته بودن و ارکستر آورده بودند و دختر و پسر مي رقصيدن (اطلاعات پول گذاشتن را از آرايشگاه فهميدم) شوهر دوستم که آمده بود دنبالمان و کلي تو راه بندان گير کرده بود مي گفت پليس ضد شورش آمده پسرها اينقدر از اين ترقه هاي بمبي زده بودند زير پاشون که بيچارهها فرار را بر قرار ترجيح داده بودن.
اميد يک شعر برام با ايميل فرستاده وقتي ازش پرسيدم مال کيه؟چون هميشه زير شعرها اسم شاعر را مينويسه ولي اين اسم نداشت گفت خودم گفتم احساسمه نسبت به توست:
بگذار تا ببوسمت ، اي نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ، اي چشمة شراب
بيمار خنده هاي توام ، بيشتر بخند
خورشيد آرزوي مني ! بيشتر بتاب
اميد عزيزم ،ممنون که لذت قدم زدن در يک روز برفي را پس از سالها به من برگرداندي.:regular
ويولت


نظرات شما


  1. ويولت در 04/17/03 گفت :

    فندق بانوی عزيزم
    با نظرت کاملا موافقم که اول بايد عشق را معنی کنيم ولی به نظر تو دو نفر که بدون هيچ عشقی ازدواج کردن با يک خواستگاری سنتی و فقط قبول کردن که در غم و شادی هم شريک باشن اگه يکی از طرفين با کس ديگه نرد عشق ببازه يا نه اصلا باز هم بدون عشق فقط تخليه جنسی داشته باشه در حق اون يکی خيانت نکرده؟چون عشقی بينشون نبوده.
    در مورد اميد نوشتی من نمی تونم بگم عاشقم چون به نظر من عشق يکبار در زندگی هر کس بوجود مياد که کاملا کور و کرش ميکنه در زندگی من اون یکباراتفاق افتاد و خوشبختانه ديگه عاشق نميشم ولی ميتونم از اون ته ته قلبم کسی را دوست داشته باشم و هميشه ممنون محبتهاش باشم و لذت لحظه هايه با اون بودن زير دندونم باشه به نظر من لذت گوش سپردن به شعرهای سهراب از دهان محبوب شروع يک دوست داشتن با ابهته اين طور فکر نمی کنی؟


  2. صبا در 04/17/03 گفت :

    پاراگراف ۱:ميل خودته ..خوش بگذره
    يه کم شوخی شولوغی: ااااا( با فتحه) از دست رفت اين اميد ….ويولت چی کار کردی باهاش گناه داره . چقدر حس و احساس و زندگی .
    جدی شعر قشنگيه ها.


  3. آورا در 04/17/03 گفت :

    ۱- چقدر خوشحالم که خوبی؟
    ۲- از اون خوشحال تر که رفتی یخ قدمی در پارک زدی. اون هم با یک دوست خوب.
    ۳- از همین الان هم سال نوت مبارک.


  4. روبي در 04/17/03 گفت :

    ….چه قد خوب بود …تو اين روزای آخر سالی کلی انرژی گرفتم…هميشه شاد باشيد


  5. هيلا در 04/17/03 گفت :

    سلام ويولت عزيزم . پسر عمم که کانادا بود اومده ايران با نامزدش ازدواج کنه و ببرتش . ديشب رفته بوديم خونشون و دوستاش هم همه بودن . ۴ تا آتيش درست کردن و خلاصه کلی ۴ شنبه سوری راه انداختیم! جای تو چندين بار پريدم و هی به خدا گفتم : اين من نيستم ها؟؟ ويولت است! و زردی من از تو ..سرخی تو از من رو هم خوندم . عمم اينا يک همسايه دارن که حال زياد خوبی نداره. اما اونم آوردن پايين و دو نفری از روی آتيش پروندنش ((: ديشب از ته قلبم دعا کردم تو و يک عزيزم و بلکه همه آدمها.. خوب و خوش باشین و ياد مهربونی خدا دلهامون رو گرم نگه داره و هر چه زودتر خوب بشين … به اميد خدا
    . راستی چه کار خوبی کردين رفتين تو پارک قدم زدين! ديشب ساعت يک نصفه شب ما از دم پارک ملت رد شديم ..اما شوهرم هر چی گفتم واينستاد بريم يک کم توش قدم بزنيم .. البته حق داشت : گفت خيلی خسته ام و فردا بايد برم سر کار آخه!


  6. سعيد در 04/17/03 گفت :

    ای بابا هی ميگين ۴شنبه سوری و برف خوب من اينجا دارم ميميرم از حسودی )):


  7. چرتينكوف در 04/17/03 گفت :

    آخه اگه اين ابروي ناقابل رو از ته بتراشي ميفهمي چقدر قابل ميشه.چرا همه كارا رو ميذاري واسه روزاي آخر سال خوب خودتو خسته ميكني ديگه.
    ناقابل كلمه معني داريه يه دكمه يا زيپ خيلي نا قابلن ولي اگه از رو شلوارمون در برن قابل ميشن.
    شايد تفريح و تفرجي مثل قدم زدن خيلي وقتا واسمون نا قابل باشه ولي گاهي مثل همون دكمه و زيپ مهم و اساسي ميشه.


  8. اميرطلا در 04/17/03 گفت :

    من چرا تا بحال اين وبلاگ رو پيدا نکرده بودم؟!! عيد شما مبارک …تا بعد!


  9. سعيد در 04/17/03 گفت :

    عيد شما هم مبارک ويولت جان.ان شا ا.. که سال خوبی پيش رو داشته باشی


  10. ويولت در 04/17/03 گفت :

    هیلای عزیزم مرسی از اینکه به فکر من بودی.بوس بوس
    دیشب من از کنار آتیش ها قدم زنان رد شدم چون نمی تونستم بپرم ولی خوشحالم که باز همین کار را کردم و خودم را از تک و تا ننداختم.
    به چرتینکوف:
    می فهمم چی میگی بخدا اصلا ابرومو نا قابل نیست یک چیز خوشگل تو صورتم باشه همون ابرومه هاها


  11. علیرضا در 04/17/03 گفت :

    سلام. من موافق با اين نيستم که جبر زمانه ما (کسانی که اينجا وبلاگ می خونن و کسانی که می نويسند ) را از هم دور انداخته . اين نکته را هم در نظر بگير که تکنولوژی ارتلاتاط ما را به هم نزديک کرده . اين هم از دستاوردهای بشر هست که چون خودش پديد آورندش هست بايد با اون سازگار بشه


  12. پژمان در 04/17/03 گفت :

    اين هواي تهران خيلی نامرده.
    من بعد ۲ سال دوری از زمستون تهران اومده بودم ولی به بار هم برف نيومد گذاشت دم بهار برف اومد.
    واقعا که


  13. نازنين در 04/17/03 گفت :

    عيدت مبارک عزيز دل.سالی سرشار از زيبائی را برايت از ته ته دلم آرزو دارم.
    لحظه سال تحويل از فرسنگها دور از خاک وطنمون برات از خدای قادر و مهربان ؛شفا؛ ميطلبم،
    ميبوسمت عزيز دل.مطمئنم که امسال سال زيبائی برايت خواهد بود.عيدت مبارک،عيدت مبارک .


  14. بهزاد در 04/17/03 گفت :

    حسابی خوش گذشته پس اين چند روزی نه؟Big Smile جات خالی ما هم کلی حال کرديم ديشب Big Smile ضد شورشم هيچ غلطی نتونست بکنه عید و بهت تبریک میگم خوشگل خانوم مواظب خودت باش سال خوبی داشته باشی فدات بای عزیز


  15. Artin Music Group در 04/17/03 گفت :

    سلام … خبرهای عالم موسيقی هر روز در …. راستی پناهندگی موسيقيدانان همچنان ادامه داره و اينبار امير مستعد از آريان…


  16. Artin Music Group در 04/17/03 گفت :

    سلام


  17. مهاب در 04/17/03 گفت :

    عاشقان، عیدتان مبارک باد. عید بر عاشقان مبارک باد.
    سلام، پیشایش عید مهربونی های نوروز باستان و بهار زیبایی ها، به ویولت عزیز، و همه اونایی که مهر و عشق راپاس می دارند، و دوستانی که از نظراتشان، بسیار آموختم، تهنیت و مبارک باد. خدا را شکر که حجم سنگین اعتراض جوانان دلاورمان به زیبایی و با شادی ۴ شنبه سوری، به خیر و نیکی گذشت. اگر گوش شنوایی باشد و فهم و شعوری برای درک.
    علیرغم نیازم به نظراتت و نظر سایر دوستان در مورد بحث خیانت؛ با کفایت مباحثات به دلیلی که گفتی، موافقم. منتظر بحثهای شیرینت خواهم بود.
    در ضمن، وقتی شادیهایت را، و توانمندی ناشی از اراده زیبایت، مثل قدم زدن برفی پارک را، می گویی و می خوانم، از صمیم دل خوشحال می شوم، و گاه بغض خوشحالی خود را فرو می برم…. و چه زیباست احساس زیبای امیدت، که من نیز چون تو، امیدی دارم که گاهی احساساتش را به نظم و نثر نثارم می کند و من نیز به زبان بی زبانی سپاسگزار محبتهای بی شائبه اش می شوم. از ایزد مهربان میخواهم تا تو و امیدت را به پناه خویش، سلامت دارد. شاد باشید و شادکام


  18. فندق در 04/18/03 گفت :

    سلام
    این پیامو در نظر خواهی قبلی گذاشته بودم. بعد که دیدم پیامی که برام گذاشتی اینجاست. کپی کردم دوباره.
    ۰۰۰
    نظر شما را در مورد ازدواج های سنتی قبول دارم. هرچند اگر زن و مرد به شيوه سنتی تربيت شده باشند مشکلات کمتر است که البته نسل امروز هم تربيت سنتی را نميپذيرد. و ريشه خيانتی که شما به آن اشاره کرديد هم همينجاست. که در واقع با تغيير در روش زندگی صورت ميگيرد. دختر و يا پسر نسل امروز که با روش سنتی ازدواج ميکنند در تقابل با روش زندگی سنتی که در آن مرد دستور ميداد و زن اطاعت ميکرد با زندگی امروزی که رمد زن میبایست با هم برابر باشند دچار تضاد ميشوند. اول سعی میکنند به زور این تقابل را ایجاد کنند یا به نوعی اصل برابری را از بین ببرند. و پس از آنکه با مقاومت سر سختانه طرف مقابل که اگر زن باشد حالا به حقوق اجتماعی و قانونی خود هم بيشتر واقف است مواجه میشوند صورت مسئله پاک ميکنند. یعنی سعی ميکنند نقش همسر شان را در زندگی کمرنگ تر و کمرنگ تر کنند تا پاک شود.
    روند رو به تزايد آمار طلاق در کشور ما نشانه همين تضاد هاست.

    ضمنا در مورد امید قصدم فقط زدن یک مثال ملموس بود نه چیز دیگر. امیدوارم ناراحت نشده باشی.
    به امید فردایی بهتر برای نسل فندقک من
    سال نو مبارک


  19. persian_londoner در 04/18/03 گفت :

    سلام وايلت جان
    عيد تو هم مبارک!!


  20. آورا در 04/18/03 گفت :

    عيدت مبارک. اميدوارم از سرخی آتيش گونه هات حسابی گل انداخته باشه


  21. يک هموطن در 04/18/03 گفت :

    درود به شما. عمو نوروز اومده حاجي فیروز اومده…
    بهار بر شما بهاریان مبارك. صد سال به از این سال ها…سال نو مبارك…


  22. tutia در 04/18/03 گفت :

    راستش نمي خواهم ضد حال بزنم ولي با همه شما ها حسوديم ميشه من امسال عيدي ندارم رفتن مفت و سريع پدرم و تنها خاطره اي تلخ عيدي امسال من هست من ماندم و مادر بيمارم نميدانم از شما كسي مي داند نداشتن پدر ان هم تو حال من يعني چي؟


  23. سال نو را به شما شادباش می گویم و آرزوی سالی سرشار از شادکامی ، تندرستی و خجسته گی برایتان دارم.
    امیدوارم سال نو ، سال مرگ استبداد و گشایش دروازهای میهن بر روی آزادی ، صلح و دمکراسی شود. بهارتان سرسبز و نوروزتان خجسته باد.


  24. Sarah در 04/19/03 گفت :

    Khanomi salam.
    Sale no va eyde noroz ro samimane behet tabrik migam va omidvaram ke sale kheili zibai ro dar pishe ro dashte bashi. Ba behtarine arezoha barayat dar sale jadid.


  25. هیلا در 04/20/03 گفت :

    سلام ويولت جونم . سال نو مبارک باشه (:


  26. هیلا در 04/20/03 گفت :

    سلام ويولت جونم . سال نو مبارک باشه (:


  27. آبچينوس در 04/20/03 گفت :

    سال نو مبارک. اميدوارم سال جديد سالي همراه با موفقيت ، تندرستي و شادکامي باشه!


  28. پدرام در 04/20/03 گفت :

    عيدت مبارک ويولت جون!اميدوارم امسال حالت از قبل بهتر بشه و اميد و توکلت بيشتر.خوش باشی Smile


  29. ميترا در 04/25/03 گفت :

    امیدوارم زندگیت پر از عطر نارنج باشه، به زیبایی و طراوت بهار، به شادمانی پرستوها، به روشنیِ آفتابِ بهاری، به سبزی برگهای تازه رسته و به شادابیِ شکوفه ها که در باغ نغمه نو زایی را سر می دهند…
    سال نو مبارک.امیدوارم سال ۸۳ سالی پر از سلامتی برای تو باشه