خیانت

شب عاشورا دو تا از دوستانم آمدن دنبالم که بريم بيرون يک دوري بزنيم و سينه زني تماشا کنيم تا برسيم به مقصد بحث بر سر اين بود که اگه ناغافل بفهمند شوهرانشون بهشون خيانت کردن چيکار ميکنن(شوهرانشون هم تو ماشين بودن و بحث را يکي از اونها پيش کشيد حتما داشته خانمش را آماده شنيدن حقايق ميکرده:wink!!!)
هر کسي چيزي ميگفت و من فقط شنونده بودم نمي دونم چرا حال و انگيزه وارد شدن به بحث را نداشتم يکي از خانمها ميگفت اگه عاشق شده باشه بحثي ست جدا چون عشق بدون اينکه بفهمي مياد سراغت و تقصير غير قابل بخششي گردن همسر نيست و ميگفت بهش وقت ميدم تا برگرده اگه هوسبازي باشه که ميگذارم ميرم اون يکي دوستم که تحت هر شرايطي براش قضيه غير قابل هضم بود و نمي تونست بپذيره.
حالا ميخوام اين بحث را اينجا شروع کنم چهارشنبه هم پستش ميکنم که وقت فکر کردن داشته باشيد و خواهش ميکنم با کامنت هاتون همراهي و همفکري کنيد که به بهترين نتيجه و برخورد برسيم چه آقايون چه خانمها.
چيزي که هميشه خودم فکر ميکردم نسبت به واژه خيانت اينه:اولا از نظر من خيانت بو داره و اون هم چه بوي گندي که به هيچ عنوان نميشه مخفيش کرد من خودم دوبار به حالت جدي باهاش رو در رو شدم يکبار همسرم قبل از ازدواجمون و يکبار هم همين آقاي مربوطه عاشق! اعصاب خرد کن،به نظر من وقتي چه زن چه مرد به اون يکي خيانت ميکنه اول از هم فرد خيانت ديده بايد بگرده مشکل را تو خودش پيدا کنه ببينه کجايه قضيه کم گذاشته که طرف را به سمت خيانت هول داده تويه محبت ؟رفتار؟طرز لباس پوشيدن؟توجه نشون دادن؟سکس؟طرز برخورد با خانواده طرف؟بچه داري؟پول خرج کردن؟خانه داري؟پول در آوردن؟…ببينيه راست حسيني کجا کم گذاشته اگه اينطوري بود که اعتراضي به طرف مقابل وارد نيست چون خودمون مسببش بوديم و بايد درصدد رفع نقصمون بر بيايم اگه نه هيچکدوم از اين دلايل وجود نداشت و فقط هوسبازي و تنوع طلبي مسبب قضيه بود بايد فکر کرد حالا چيکار کنيم؟من راه حلي که خودم انتخاب ميکنم اينه نه قهر ميکنم نه داد و بيداد بلکه فقط و فقط چشم در مقابل چشم يعني منم بهش خيانت ميکنم بدون چک و چونه زدن اگه تنوع خوبه واسه هر دو طرف خوبه اگه قبلا در اين تصميم تعلل داشتم الان با وضعيت فعليم حتما اينکار را ميکنم که امر بهش مشتبه نشه که من چيزي ازش کم دارم و مجبورم بسوزم و بسازم.
نظر شما چيه شما اگه در همچين موقعيتي قرار بگيريد يا اگه قرار گرفتيد چکار ميکنيد؟
در مورد اول که مربوط به همسر سابقم ميشد قضيه از اين قرار بود:من يک دوست خيلي خيلي صميمي داشتم که از اول آشناييم با هومان(همسرم) اون هم تويه کم و کيف کار بود و بيشتر اوقات ما سه تايي با هم ميگذشت تا اينکه زد و بين من و هومان شکر آب شد و بالطبع رابطه مون هم کمتر ولي بطورکامل قطع نشد تو همون روزها بود که من متوجه رابطه نه چندان لازم و منطقي دوستم و هومان شدم و چند بار هم به اصطلاح مچگيري کردم که ديگه بهم کاملا ثابت شد که رابطه اون دوتا خيلي خوصوصي شده يکبار با دوستم در اين رابطه صحبت کردم و يکبار هم با هومان اينم بگم بيدي نبودم که به اين بادها بلرزه و بگذارم شکارم را به راحتي يکي از راه نرسيده از دهانم در بياره منظورم اينه که فوري جا خالي نميدم براي حريف،شروع کردم به بي محلي ولي با سياست که اينجا مجال گفتنش نيست.خلاصه طوري شد که هومان خودش دوباره سمت من برگشت البته منهم يک چشمه خيانت بهش نشون دادم نه به شوري خودش چون تو اون مقطع تعهدي نسبت بهم نداشتيم.
بعد از ازدواجمون و مريضيم يکبار از سر کار تلفني با همين دوستم قرار گذاشتم که چهار راه پارک وي همديگه را ببينيم واسه اون خيلي عجيب بود که من بعد از چند سال باهاش تماس گرفتم ،براي من عذاب آور بود وقتي تويه مهموني ها همديگه را ميديديم مجبور بودم به اعصابم فشار بيارم که ناديده اش بگيرم يا فيلم بازي کنم که بيشتر بفهمه چقدر از دستش دلخورم يا از قبل فکر کنم چي ميخوام موقع ديدنش بهش بگم که بيشتر بسوزونمش…وقتي ديدمش بهش گفتم من بعد از بيماري که برام پيش آمد خيلي فکر کردم که کجاي کارم اشتباه بوده من هيچ وقت بد هيچ کس را نخواستم يا حسادت موقعيت کسي را نکردم پس چرا همچين بلايي سرم اومد؟شايد در رابطه با تو اشتباه کردم و اون چيز ناجوري که فکر ميکردم بين تو و هومان نبوده يا اون اعتراف غلوآميزي پيش من کرده و سبب شده من داوري غلطي نسبت به تو داشته باشم ميخوام همه چي را فراموش کنم از تو هم ميخوام همينکار را بکني و اگر کدورتي از من بدل داري ببخشي خيلي صحبت کرديم و اگه اون ميخواست در مقام توضيح بر بياد من نمي گذاشتم و دليلم اين بود که حرف حرف مياره.دوباره شديم همون دوستهاي صميمي که بوديم الان هم ايران نيست ولي چند وقت پيش ازش ايميلي داشتم که نوشته بود کاري که تو اون روز کردي و با من قرار گذاشتي و حرف دلت را راحت زدي از پس هر کسي بر نمي آمد.
همين براي من کافيه:regular.
ويولت
پيوست :اين مطالبي که من نوشتم جزو خصوصي ترين مسائل زندگيمه که فکر کنم هيچ لزومي براي مطرح کردنش نيست فقط خواستم بهتون نشون بدم که کينه و نفرت هيچ جايي تو زندگي ما نبايد داشته باشه و آدم ميتونه سخترين و دشوار ترين چيزها را هم ببخشه و دلش را با افراد صاف کنه مطمئن باشيد کينه وعداوت قبل از اينکه آسيبي به هدف مورد نظرتون بزنه خودتون را داغون ميکنه و قلبتون را سياه و ناخواستني، ببخشيد تا خدا هم در جاي مناسب شما را ببخشه و بيامرزه.
امام ويولت:wink
راستي تو اين دو روز آينده يک مطلب عالي از يکي از خواننده هاي خوبم دارم از دستش نديد.


نظرات شما


  1. فرهاد در 04/10/03 گفت :

    خيلی عالی ، آموزنده و جالب بود . موفق باشيد


  2. ويولت در 04/10/03 گفت :

    بابا تنبلها نظر بدهيد ميخواهيم اينجا يک بحث خانوادگی راه بندازيم و گروه درمانی کنيم و چیزی از همدیگه یاد بگیریم پس نظر بدهيد حتی اگه از نظر خودتون بی ربط باشه.
    به کامبيز عزيزم:
    مرسی از راهنماييهات من هم قراره يک دوره فيزيوتراپی برم دکترم که خيلی خوشبين و ميگه بيشتر مشکلاتت حل ميشه ديگه توکل به خدا.
    به فرهاد و زخم زبون:
    نمی تونم وارد سايتتون بشم مشکل از منه يا سايت ايراد داره؟
    کسی از رهگذر ثانی خبر داره؟بدجوری نگرانشم.


  3. زوربا در 04/10/03 گفت :

    سلام ويولت عزی زو ممنون از لطفت…اين گذشت و فراموش کردن اين خيانتها رو فقط ميشه از روح و روان بزرگ و پايداری طلب کرد که در وجود هر کسی نميتونه باشه..با ارزوی شادابی..برقرار و شاد باشيد


  4. هاله در 04/10/03 گفت :

    ويولت جان … ميدونی که تنها کسی که بيشترين استفاده رو از اينکار برد خودت بودی و بس. اون کسی که به آدم نارو ميزنه که ميدونه کار بديه و با اين وجود ميکنه و انتظار هر نوع عکس العملی رو هم داره … يعنی خودشو آماده ميکنه واسه بدترين ها پس براش چندان فرقی نميکنه که بخشيده بشه يا نه اما اين تويی که با اين کار روحتو تر و تازه کرده و شفاف. ميشه گفت يه جور خودخواهيه ولی چه خودخواهی خوبي، نه؟ خيلی دوستت دارم گلم.


  5. سعيد در 04/10/03 گفت :

    نميدونم والا چی بگم. يعنی ميدونم اما اينجا نميتونم بنويسم.شايد تو ايميل واست نوشتم


  6. هاله در 04/10/03 گفت :

    آره ديگه ويولت جان … گفتم که خودخواهی خوبيه. يعنی تو به خاطر رها کردن روح خودت، به خاطر سلامت روحت اينکارو ميکنی. خيلی عاليه. منم تو موقعيتای اينجوری قرار گرفتم که به قولی دوستی رو بخشيدم اما بيشتر به خاطر دل خودم بوده تا اون. خلاصه يه جور خودخواهی مثبت.


  7. پدرام در 04/10/03 گفت :

    من مثه شما اینترنت مفت ندارم بشینم آنلاین تومار بخونم Wink
    ضمنا من هنوز ۱۶ سالمه.ناظر بحث شما ميشم


  8. مهناز در 04/10/03 گفت :

    به نظر من شايد هر کسی تو خیانتش دليلی داره نمی شه صددرصد هوس بازی باشه شايد يه جوری تخليه باشه؟ اين نظر منه؟! موافق با اين عمل نيستم و نخواهم بود ولی زنها هم يه جوری تحت ظلم واقع می شن و بعضی ها این طوری جبران می کنن؟ مرسی ازت


  9. sezar در 04/10/03 گفت :

    سلام ویولت جان :
    کسی که انتقام ميگيره برای ساعتی آرامش داره ولی کسی که می بخشه واسه همه عمر آرومه
    موفق باشی
    sezar


  10. آورا در 04/10/03 گفت :

    من هم هميشه وقتی به اين قضيه فکر ميکنم ميبينم که اگر طرف ادم به ادم خيانت کنه اول بايد علت را جستجو کرد بعد داد و بيداد راه انداخت. البته اين دليل نميشه که هر کسی بياد بگه: اقا چون خانومم به من بی محلی کرد من رفتم با يکی ديگه . يا مثلا چون شوهرم برام کادو نميخره من رفتم دوست پسر پولدار گرفتم.
    انگيزه خيلی مهمه و خود اون طرف. شايد بشه يک بار را بخشيد اما چند بار را نه. من اگر احساس کنم طرفم سر و گوشش ميجنبه. اون هم از روی هوس. اول سعی ميکنم سر عقلش بيارم. در غير اين صورت ميذارمش ميرم. همين.( چون با موندنم بيشتر عذاب ميکشم. و شايدم مثل تو عمل کنم. نميدونم. اينا همش حدس و گمانه.
    تا اين اتفاق برات نيفته نميشه نظر قطعی داد


  11. افتاده ترازسايه در 04/10/03 گفت :

    سلام به ويولت عزيزم
    بحث جالبي رو شروع كردي. منم خيلي سريع ميرم سر اصل مطلب تا خيلي طولاني نشه. بنظر من :
    – اولا بايد تكليف خودمونو بامفهوم عشق و عاشقي روشن كنيم:
    شايدكه به عشق نيك انديشه كنيم
    فرهادشويم وعاشقي تيشه كنيم
    اين صخره كه پيش رويمان استاده است
    شيطان هواست، عشق را تيشه كنيم
    (سلمان هراتي)
    اگر عشق بين زن ومرد واقعي باشه ، هيچوقت ، هيچكدوم به اون يكي خيانت نمي كنه.چون:
    اصل گهرعشق زكاني دگراست
    منزلگه عاشقان جهاني دگراست
    (زكرياي رازي)
    يعني حتي اون كمبودهاي مادي هم كه گفتي نمي تونن بهانه وتوجيه مناسبي براي عمل سخيف !! خيانت باشن ، چراكه خيلي وقتا رفع اين كمبودها بدست خودمون نيست وكارخيلي سختيه. پس :
    حافظ،صبور باش كه درراه عاشقي
    هركس كه جان نداد به جانان نمي رسد
    ( حافظ شيرازي !!!)
    -ثانيا ، اگر با وجود همة مهر ومحبتها، يكي از آقايون محترم به همسر عزيزشون خيانت كردن (بي دليل)، من با نظرت (مقابله به مثل) كاملامخالفم. چون:
    ۱- همونطوريكه شايد يه بارم قبلا گفتم، به مصداق شعر:
    اگر من ناجوانمردم به كردار
    تو چون جوانمردان برمن گذر كن
    (سعدي)
    بايد خانمها گذشت كنن.
    ۲- در عفو لذتي است كه در انتقام نيست (امام علي ع )
    ۳- خصوصيات جسمي وروحي مرد وزن كاملا با هم متفاوته واصلا هيچ تشابه و سنخيتي ازاين نظر بين اونا وجود نداره. مضافا اينكه، هم فرهنگ و آداب وسنن ايراني و هم احكام ديني ما ، براي مردان آزادي هايي رو قايل شدن كه براي ما خانمها وجود ندارن:
    جام مي وخون دل ، هريك به كسي دادند
    دردايرة قسمت ، اوضاع چنين باشد
    دركار گلاب وگل ، حكم ازلي اين بود
    كان شاهد بازاري وين پرده نشين باشد
    (حافظ)
    همة اينارو گفتم ولي ، هممون خوب مي دونيم كه :
    ميان عاشق ومعشوق رازورمزيست
    چه مي داندآنكه اشتر مي چراند؟
    درمورد عكس العمل آقايون هم بهتره كه خودشون نظر بدن .
    سلامت وموفق باشي


  12. ويولت در 04/10/03 گفت :

    به افتاده تر از سايه عزيزم:
    واقعا معتقدی چون بين جنسيت و فيزيک زن و مرد فرق هست خانمها بايد گذشت کنن؟؟(علامت دو تا شاخ رو سر) من اصلا نمی تونم به اين علت از مردم بگذرم و يه جوری بايد بهش ثابت کنم هيچ فرقی با اون ندارم با حرفت در رابطه با عشق موافقم ولی شايد بعد از چند سال به نتيجه برسن که احساس شون عشق نبوده.
    من بارها از آقايون متاهلی که به نوعی باهام آشنا بودن و متونستن سفره دلشون را باز کنن شنيدم که دليلشون برای خيانت به همسرشون اين بوده که همسر ما بعد از تولد بچه تبديل شده به يک مادر و در درجه دوم همسر منه خوب اين خيلی بده و من تا حدی به اون آقا حق ميدم چون از حق اون زده شده و به بچه که متاسفانه در جامعه کنونی سالار خانواده ست داده شده.


  13. آورا در 04/10/03 گفت :

    جوابيه:
    عشق از همه چيز برتره. اگر زن و شوهری واقعا عاشق باشن که از اين اتفاقا بينشون نميفته… من هم با ويولت موافقم که به خاطر احکام و فرهنگ نميشه از حقمون بگذريم..
    اما
    بازم ميگی با هر دليل الکی نميشه خيانت را توجيه کرد.
    بايد از اون اقا پرسيد که چرا خانومش بيشتر از اون به بچه توجه ميکنه.
    نميشه يک طرفه به قاضی رفت….


  14. persian_londoner در 04/10/03 گفت :

    والا در موردش يکم فکر کردم اما هنوز فرصت نشده بشينم درست فکر کنم ببينم در يک همچين شرايطی چکار بايد کرد.
    موضوع جالبی رو پيش کشيدی. در اولين فرصت در موردش حسابی فکر ميکنم. خيلی خوبه که ادم هميشه قبل از اينکه يه بلايی سرش بياد براش يه چاره داشته باشه و يا بهتره بگم پيشگيری هميشه بهتر از درمانه!!!!


  15. sara در 04/10/03 گفت :

    man age kesi behem khianat kone hamoon kary ro mikonam ke Leila too filme Leila kard ,albate ye bar ke ino be mamanam goftam kheili narahat shod va goft to bikhod mikoni vali vaghean midoonam ke aksolamalam ehtemalan hamoonjoori khahad bood ,aroom velesh mikonam va mesle ye tajrobe sai mikonam halesh konam ,va migam age oon kare badi kard dalil bar badie khodeshe manam nemikham mesle oon bad basham age karesh bad boode,nemidoonam rastesh khoda midoone!


  16. کامبیز در 04/10/03 گفت :

    سلام ويولت خانوم
    بله در درجه اول توکل بخداو دوم من هم خوشبينم يعنی نه تنها خوشبين که مطمئنم اگر خودت همت کنی حتما موفق ميشی يه بار ديگه ميگم تو اون مقاله با صراحت گفته بود کسانی که ضایعه نخاع (قطع نخاع)داشتن و اون ضايعه مربوط به پا ها و راه رفتنشون بوده با فيزيو تراپی و همت خودشون تونستن راه برن وحتی بدوند راستی من تو اخبار خبری شنيدم راجب به يه کنگره که چند هفته پيش تو تهران بر گزار شده بود درباره بيماری ام اس و مهندسی ژنتيک که در اون يه دکتر ميگفت که با کمک مهندسی ژنتيک به پيشرفتهای زيادی رسيدن که ظاهرا ميتونن عصبهای آسيب ديده رو ترميم کنن البته مطمئن نيستم ولی شما در اين مورد از پزشک معالجت ويا ديگران بپرس تا مطمئن بشي . واما درباره بحث مورد نظر بنظر من بايد ديد به چه چیزی میگوییم خیانت و خط قرمز مادر اين باره کجاست و چه چيز است من برای ادامه حرف خودم اين خط قرمز رو با اجازه شما ارتباط جسمی قرار ميدم دقت کنيد ارتباط جسمی نه جنسی به قول ما عوام لاس خشکه. به نظر من اگر خيانت ذکر شده تا قبل يا تا خود خط قرمز یاد شده باشد قابل قبول نيست ولی قابل بخشش هست وفرد خاطی بايد در صورتی که خود از کرده خويش نادم است در جهت رفع هر گونه شک هر کاری که لازم باشد انجام دهد و اعتماد مجدد فرد مورد نظر را حتی بيش از پيش بدست آورد و فردی که به او خيانت شده در صورت ديدن صداقت در فرد خيانت کننده بايد موضوع را فراموش کند و در بهبود و ترمیم رابطه تلاش بکند البته نگاه به درون و جستجو برای پيداکردن عوامل اين مشکل بايد وحتما مورد بررسی قرار بگيرد و بقول خانم ويولت ابتدا بايد فردی که به او خيانت شده در درون خود به دنبال اين عوامل بگردد وبا توجه به نوع عاملی که باعث اين مشکل شده به حل مشکل بوجود آمده کمک بکند . اما اگر مسئله از خط قرمز ياد شده کذشته باشد و به مرحله سکس رسيده باشد بنظر من اين مسائله غير قابل گذشت است مگر در موارد کاملا استثنايی حتی از نظر من اگر اين سکس قبل از ازدواج وحتی قبل از آشنايی اتفاق افتاده باشد.من به روح وروان به عنوان یک مورد مستقل ولی وابسته به جسم معتقدم و اعتقاد دارم که روح هم مانند جسم است یعنی بیمار میشود زخمی میشود ومانند جسم باید در صورت بوجودآمدن مشکل روح را درمان کرد. فرق روح با جسم در اینجاست که روحی که اسیب جدی ببیند مشکل غیر قابل رفعی دارد. مثلا کسی که دست ويا پا ندارد دارای مشکلاتی است ولی اين مشکلات مانع از ايجاد رابطه با اطرافيان و يا مانع کار کردن ويا ازدواج فرد نمی شود اما بنظر من آدمی که روح او دست ويا پايش را ازدست داده ويا حتی زخم عمیقی دارد نميتواند دارای ارتباط معمولی وسالم با ديگران باشد وحتی در بعضی موارد نبايد با چنين فردی رفت وآمد کردو خيانت از نوع سکس آن از اينگونه ناهنجاريهای روحی است بنظر من کسی که سکس نامشروع و از روی هوس داشته پای بند به اخلاق نيست و روح او بشدت بيمار است . اين فرد ميتواند به ديگران هم آسيب بزند . متاسفانه کسی که به دبال سکس است اگر بداند جسم او دچار مشکل ميشود و مثلا ايدز ميگيرد از آن صرف نظر ميکند ولی حتی اگر بداند روح او به بيماري بدتر از ايدز دچار ميشود برايش اهميت ندارد واين يعنی انحطاط متاسفانه در ميان جوانان جامعه ما اين انحطاط زياد ديده ميشود که ربطی به دين داری ندارد بلکه مربوط به بی اخلاقی جامعه ماست واين بی بندو باری در جامعه ما به نام تمدن و اروپايی فکر کردن جای خود را باز کرده در اين باره حرف زياد است در صورت ادامه بحث و با توجه به سوالهای پيش آمده به اونها جواب ميدم . شاد وپيروز باشيد


  17. ويولت عزيز ازدواج يك امر قراردادی است. يعنی دو نفر كه همديگر را دوست دارند با هم به زندگی مشترك می پردازند . اما اين قرارداد ابدی نيست .هيچكدام مالك ديگری نيست هرچند در جامعه مردسالار ما مرد هودش را مالك زن و بچه می داند. از همين رو شما هم اگر به كسی دلبسته شديد بايد اين حق را به شكل قانونی داشته باشيد كه با كسی كه دوست داريد زندگی كنيد. خيانت هنگامی آغاز می شود كه انسان به طرف مقابل خودش يك چيز بگويد و درعمل كار ديگزی را بكند. البته اين خيانت را كه گفتم مال زمانی است كه دو طرف آزادانه با هم زندگی كنند و گرنه در جامعه كنونی ما هر زنی كه برای استقلال خودش مبارزه می كند خيانت هم برای او كاملا مجاز است . بايد سر مردانی را كه زن را ملك طلق حود می دانند با خيانت به آنها به سنگ كوبيد.


  18. بهزاد در 04/10/03 گفت :

    خيلی امام کم داريم تو هم بهشون اضافه شدی؟Big Smile پته ها تو رو هم مثل مملی ميريزم رو اباBig Smile شوخی کردما نارحت مشی عزيزمBig Smile در ضمن اگه کسی به من خيانت کنه منم بهش خيانت ميکنم به همين راحتی !!!


  19. يك هموطن در 04/11/03 گفت :

    بسيار جالب و آموزنده بود. دست شما درد نكنه. بله, کينه و نفرت جايي در زندگي نبايد داشته باشه… و ميتونيم سخترين و دشوار ترين چيزها رو ببخشيم… ولي كو گوش شنوا؟
    در هر صورت بهاري باشيد و خداي عشق هميشه همراه و همدمتون باد.


  20. اگه روزی اوومد که دو نفر يا حتی يه نفر نتونست پايه يک محبت باشه باید ببره و ادامه دادنش چیزی جز عذاب برای دو نفر نیست و آدمها باید این حقیقت رو بپذیرن که روزی تکراری میشن روزی خسته کننده میشن روزی ……
    آدمها حقایق سختی رو باید بپذیرن باید بدونن در دنیا زندگی میکنن پس باید پوستشونو کلفت کنن خیلی خیلی….


  21. صبا در 04/11/03 گفت :

    بهت تبريک ميگم که استراتژی پوز زنی و حال گيری و حق گيری داری ..حداقل من يکی اينو بلد نيستم …نه کوچولو چيه اينهمه سالمه ….من کلا با خيانت مخالفم به هر دليل . مگر اينکه جواب خيانت رو با خيانت بديم ..که اين رو هم زياد موافق نيستم .اما…
    حضرت امام اگر کتاب استفتاعات شما اومد بیرون خبر بفرمائید.


  22. صبا در 04/11/03 گفت :

    راستی من نفر سوم هستم ديروز تا اومدم کامنت بذارم …آخ از دست دوستان ناباب


  23. هيلا در 04/11/03 گفت :

    خيانت و مکافات < کتابشو خونديدن؟ P:
    ميدونين من به چی ميگم خيانت؟ به اينکه آدم هر روز برای آقا بشوره و بپزه .. يکهو بفهمه آقا خوشيهاش جای ديگه است . بر اين اساس …اگر هم کسی میخواد بره با یکی دیگه باید از اون اول رو راست بگه حداقل آدم تکلیف خودشو بدونه و علاف نشه.


  24. فندق بانو در 04/11/03 گفت :

    سزای خائن مرگ است.
    خیانت کار را باید کشت.>؛


  25. فندق بانو در 04/11/03 گفت :

    سزای خائن مرگ است.
    خيانت کار را بايد کشت.


  26. ميترا در 04/11/03 گفت :

    من کاملا با تو موافقم.اولین چیزی که باید فکر کنیم اینه که ما چه قصوری کردیم که شوهرمون اون رو در دیگران می خواد پیدا کنه. هر زنی باید طوری با شوهرش رفتار کنه که مرد نیازی به زن های دیگه نداشته باشه حالا چه از نظر محبت , سکس و … مردان ما بچه هائی هستند که فقط ریش و سبیل در آوردند و اولین چیزی که از یک زن می خواهند تفاهم است و اینکه بیش از مادرش به او محبت کنی. به قول معروف هر مردی قلق خودش رو داره. اگه پیداش کردی تا آخر عمر خوشبخت ترین زن دنیا هستی.
    من زبانم لال اگه دیدم شوهر من چنین کاری کرد مثل تو با اون و خانمه رفتار می کنم چون شوهرم رو به راحتی بدست نیاوردم که به راحتی بدم به مردم! و رفتاری که تو کردی باعث شد که هر دو طرف شرمنده شن ولی اگه داد و فریاد می کردی اون ها هم بدتر می کردن. اصولا اگه تو هم فریاد می زدی می شدی هر تراز اون ها در حالی که نشون دادی از اون ها سرتری . البته نباید هم طوری رفتار کنی که طرفت بگه هر زمان من این کار رو بکنم طرفم صداش در نمی آد. به هر حال هر کس تو زندگی خودش روش خودش رو داره ولی اگه به یک حیوان هم محبت کنی بالاخره به خونش بر می گرده. این مردها زندگی خانوادگی شون رو دوست دارن ولی گاهی اوقات شیطون گولشون می زنه.
    یک استثناء هم در مورد این مردها وجود داره و اینکه طرفت اصولا زن باز باشه و سیرمونی نداشته باشه. در این مورد وقت تلف کردن جایز نیست چون این آدم درست شدنی نیست و اگه بخواهی باهاش بسازی دق می کنی.
    در آخر برای هر زنی آرزو می کنم که چنین چیزی براش اتفاق نیافته.
    راستی فکر می کنی موضوع مورد بحث آینده ات واقعا جالبه؟ یا جالبش کردی ؟


  27. مهستا در 04/11/03 گفت :

    منم نمی بخشم بهش هم کی گم که نمی بخشمت


  28. دخی در 04/11/03 گفت :

    چی بگم خوشگل خانوم. مردی که هرزه باشه هرزه است با بخشیدن من و تو کارش درست نمیشه اون مرد باید بره خودشو معالجه کنه !


  29. نازيلا در 04/11/03 گفت :

    سلام
    خيانت به هر دليلی که می خواد باشه بده و کثيف. وقتی دو نفر به هم تعهد می دن بايد تا آخرش بايستند. اصلا چرا فقط آفايان بايد تامين باشن و اگه نباشن برن خيانت کنند ؟ بعدشم بگن چون زن ما اينجور و آنجور ما رفتيم دنبال بهترش !اینا عذر بدتر از گناهه. خيلی وقتها خانم ها هم از شوهراشون تامين نمی شوند حالا تو هر زمينه. اما پای تعهدشون می ايستن. به نظر من خيانت اصلا عذر موجه نداره. اگه از قیافه خانمت خوشت نمیاد خوب مگه از اول کور بودی؟ این کارا مال مردایی است که با قیافه خانمشان ازدواج می کنند و دلیل محکمی برای انتخابشون ندارن و خوب طبیعی است که اگه به هر دلیله آن قیافه دیگه اونی نباشه که می خواد دلیلی واسه موندن نیست. اما مردی که تو وجود زنش چیز با ارزشی یافته که هیچ چیز نتونه تغییرش بده اون مرد اصلا فکر خیانت به مخیله اش هم خطور نمی کنه. نمی دونم منظورم روشن است یا نه ؟ یه بار یه دوستی یه نصیحتی بهم کرد که ازش ضرر ندیدم . بهم گفت : دنبال کسی باش که اگه همه چیزش را از دست داد اون یه چیز را همیشه داشته باشه که واسه خاطرش بمونی. پول و مال و قیافه و هیکل مهمون امروزن فردا را دریاب.
    من با حرفت در مورد بخشش کاملا موافق هستم. اما بخشيدن هم زمان می خواد. اگه ببخشی نفر اول خودت را خلاص کردی. تنفر و کينه قلب آدم را تاريک می کنه. بايد بخشيد و فراموش کرد. که قسم اولش آسونه اما دوميش …. !


  30. بهزاد در 04/11/03 گفت :

    چرا امروز آپديت نکردی ويولت جان؟Big Frown


  31. مهاب در 04/12/03 گفت :

    سلام،
    خوشحالم كه حالتون مساعده، و ميخوايي بحثهايي جدي رو باز كني، و خوبه كه شريك تجربيات خوب و بدِ، همديگه باشيم… من وعده نوشتم تجربياتم رو با همسر سابق، با اجازه تون به تعطيلات موكول كردم، ولي در مورد موضوعي كه مطرح كردين، خيانت، فكر مي كنم با توجه به نظر خودتون، شايد اتلاق كلمه خيانت شبهه داشته باشه، وقتي معتقدي فرد خيانت ديده، اول از همه بايد عملكرد و رفتارهاي خودش رو با شريكش( همسر يا دوست) بررسي كنه تا ببينه در كجا كم آورده، يا به وظيفه خودش، يا وظيفه مورد توافق بينابينشون، عمل نكرده، و چه بسا در يه پروسه زماني تكرار اين كاستي و بي اعتنايي، موجب دلسردي ودفع يار ( يا به قول شما خيانت شريك)، شده؛ با اين استدلال، پس نمي تونم اين حركت رو مصداق خيانت بدونم. { يه توضيح اساسي: در اين فرض و استدلال، زياده خواهي، تنوع طلبي، هوسبازي، عياشي، تنبيه يا مجازات شريك و امثالهم اصلاً مد نظرم نيست، كه با چنين افرادي بايد در شأن خودشون رفتار كرد.} علت اينكه خيانت نميدونم، از تجربه ويولت جان شاهد ميارم، اگه قصد هومان خيانت بود، اگه مِهر و عشق ويولت از دلش بر كنده شده بود، ديگه امكان باز گشت مجدد وجود نداشت. او همزمان عاشق ويولت بوده، منتهي در قسمتي كه ايشون كم آورده بوده، احتمالاً كمبود( ويولت) را از طريق ارتباط با دوستش تأمين مي كرده، و در اين موضوع حرجي بر ايشان نبوده، چون شايد فاقد تجربه يا علم و آگاهي لازم در برخوردش با شريك خود بوده، دليل اين امر هم، بازگشت هومان، گذشت ويولت، قبول اشتباه توسط دوستش در 4 راه پارك وي، و ايميل بعدي اش، مي تونه باشه.
    در هر حال، اگر به موضوع از هر موضعي بنگريم، لذت گذشت و بخشش، به شرط تعهد به عدم تكرار آتي، به قول دوستان، شيريني اش براي تمامي عمر، خاطره انگيز ميتونه باشه، و لذت انتقام و خيانت متقابل، زود گذره.
    با چشم مقابل چشم شدن، و خيانت متقابل، موافق نيستم، نه اينكه از كسي( خيانت ديده) بر نيايد، نه؛ اگر عمل زشت متقابل خيانت را مرتكب بشويم، پس فرق من نوعي با فرد خيانت كننده چيست؟ اگه كاري زشته، و پليده، چرا بايد تكرار كنيم؟
    اگر صداقت بين طرفين( زوجين يا دوستان) وجود داشته باشه، فكر نمي كنم مشكل خاصي پيش بياد، ضمن آنكه اعتماد بايد متقابل و غير مشروط باشه… به قول دوست عزيزي كه گفته، گاهي آقايونو شيطون ممكنه گول بزنه، درسته، اين حكم در مورد خانماي عزيز نيز ميتونه باشه، ولي در موضع صداقت و عشق متقابل، هر دو نفر مي تونند با صحبت و تذكر به همديگه، مشكل رو بر طرف كنند.
    با بحثهاي استدلالي خانم افتاده تر از سايه عزيز هم موافقم، منتهي منهم، گذشت را خاص خانمها نمي دونم، اصولاً فرق خاصي بين اين دو جنس قائل نيستم، هر دو رو از موضع انساني مي بينم.
    در مورد بچه، من تجربه تلخي دارم، مي دونيد كه، با همسر مبتلايم، بعد از 2 سال چالش در دادگاه، و انواع فشارهاي جوراجور( شانتاژ، جو سازي، بهتان و افترا و ترور شخصيت با پخش اكاذيب مكتوب بين معتمدين و محترمين خانواده من توسط خودش و وابستگانش و…) از طرف ايشون، بالاخره دقيقاً ماه قبل بطور توافقي، بدون اينكه طي اين 2 سال كلامي بين ما رد و بدل بشه، متاركه كرديم. مشكل ايشون با استدلالهاي كاملاً بچه گانه و از طرفي مادي نگر، خواستن بچه بود، قبل از آنكه از عشق و زندگي چيزي بدونه يا بفهمه؛ يا اينكه در اساس زندگي معتقد به اشتراكات و تفاهم باشه، يا نسبت به بيماري اش آگاهي لازم را داشته باشه و قبول كنه، بچه را براي بعد از مرگ من مي خواست و در مواردي نيز به زبان آورده بود. ايشون در موقعيت فقدان بچه، بر خورد نامناسب با همسرش داشته، اگه بچه دار ميشد، من همسر، عضو يا شهروند درجه چندم، خانواده مي شدم، چرا كه اعضاي درجات اول، خانواده خوني ايشون و بچه بود، و در مرتبه نهايي شايد به من نيز جايگاهي مي دادند….. و من فكر مي كنم، حكم عدم سازش توافقي دادگاه، مزد و اجر سكوت و گذشت من در مقابل تمامي فشارهاي كثيف ايشان بود.
    اگر مثل ويولت فكر مي كردم، بايد عمل متقابل را انجام مي دادم.( كه متأسفانه از دست من و خانواده ام اعمال كثيف نظير آنچه همسر سابق انجام داد، بر نمي آمد، گر چه چندين بار آرزويش را كرده بودم). يه مثال تجربي بزنم، شايد مصداق خيانت را داشته باشد: حدود 2 سال قبل از اين ماجراي دادگاه(حدوداً 4 سال قبل)، بخاطر دخالتهاي نابجاي خانواده ايشان با هدايت و خواست همسر سابق، براي اولين بار در عمرم، پايم به كلانتري و دادگاههاي كثيف باز شد( به اتهام هاي نا شاست و نا مربوطي كه فاكتور مي گيرم، چون از همگي تبرئه شده بودم)، در حاليكه بهترين موقعيت شغلي را در كلانشهرمون داشتم. همسر سابق طي يكسال دوري از منزل بنده و حضورش پيش مادر عقده اي، و عليرغم اينكه در دادگاه همانند يك دشمن خوني در مقابل بنده موضع مي گرفت و انواع فشارهاي فوق الذكر را بر عليه بنده به كار مي بردند، با اينحال 10 روز يكبار، با من عمليات محبوب زناشويي و … ( با شرمندگي از ويولت عزيز و ساير دوستان مخاطب) را به انجام ميرساندند، و تهديد مي كردند، اگر اظهار كنم، ايشان نفي خواهند كرد، و معمولاً بعد از عمليات در دادگاه، همچنان دشمن خوني بنده بودند. در اتمام محكمه ناچاراً به وكيل قوي ايشان موضوع رو لو دادم، با اين تذكر كه اينقدر سنگ درستكاري و… موكلش را به سينه نزنه…. و بالاخره ماجرا با گذشت بنده، و حكم به نفع بنده تمام و ايشان به بنده منزل مراجعت نمودند. در اين مقوله نيز پندار خيانت مصداق دارد يا نه ؟
    گاهي گذشت موجب جري شدن طرف مقابل ميشه، در اينجور مواقع چه ميشه كرد ؟ من در ماجراهاي دادگاهي ام با همسر سابق، هرگز دروغ بافي نكرده ام، در حاليكه وكيل همسر سابق( كه خود مطلقه هست)، براي گرفتن حق خانمها، بزعم خودشان، توصيه مؤكد بر دروغ گفتن موكلينش دارد و همسر سابق نيز به تبعيت، با دروغگويي حق زن بودنش را مي خواست احقاق كند. من فكر مي كنم با صداقتم ( همچنين وكيل بنده)، به نوعي پيروز پرونده شديم. فكر مي كنم به نوعي تمامي احساسات انساني من، توسط همسر سابق به بازيچه گرفته شده بود، زمانهاي مفيدي را كه بايد صرف كارهاي شايسته مي كردم به چالش در دادگاه گذراندم، به خاطر ايشون پذيرفته شده رتبه اول اعزام به خارج در مقطع دكتري حرفه اي برنامه ريزي، از بسياري مزيتهاي علمي و ادامه تحصيل خود دور ماند، و اگر عنوان خيانت در حق من تلقي نميشه، شايد كوتاهي و گذشتهاي كذايي من، و دست نزدن به عمل متقابل، عامل بوده. به هر حال اين تجربه بد، ديد من را نسبت به خانمها تغيير منفي داد، ضمن آنكه موجب شد صداقت را بعد از اثبات طرف مقابل، بپذيرم….البته دوستاني از جنس شمايان، با رفتار و كردار و احساسشان، روي ديگري از زندگي را، كه شامل شادابي و صداقت و عشق و دوستي و… هست به من نماياندند…
    راستي استدلال دكتر را در مورد دوست داشتن برتر از عشق، فراموش نكنيد، بقول پولاد عزيز، زن ملك مطلق مرد نيست، و تكميلش كنم، مرد نيز ملك مطلق زن نيست، بقول دكتر، در عشق موضوع مالكيت طرفين مطرح ميشه، عشق من، فقط مال من،… در دوست داشتن برتر، چنين نيست، و تكامل طرف مقابل مورد نظر هست. بحث كامبيز عزيز هم در قسمتي، تأييد نظر ويولت هست در جستجوي علت در خود فرد خيانت ديده… و ايشان نيز هوسبازي و سكس طلبي را موضوع متفاوتي ميدونند، و علاقمند بحثهاي آتي ايشان خواهيم بود.
    شرمنده ام، احساس مي كنم حق كامنتهاي سايرين را گرفتم، اگر ناقص و نا مربوط بود، به بزرگواري، ناديده بگيريد. ويولت جان، آنچه قرار بود در ايميل تقديمت كنم، كم و بيش نوشتم، اگر لازم بود باز خواهم نوشت. اجازه دهيد از اين كارگاه آموزشي، بهره خود را ببرم. آخه شبيه Workshop شده…. اميد وارم به علم و آگاهي، و پند از تجربيات، هيچكس دچار اين تجربه هاي بد نشه، و سلامتي و شادابي براي ويولت عزيز كه ما را، و من حرّاف را مهمان سايتش براي فهم و آموزش ندانسته هاي خود كرده، آرزومندم… بهاري و شاد باشيد.


  32. روبي در 04/13/03 گفت :

    …به نظرم زندگی‌ای که توش اسم خيانت بياد ….از اول يه جورايی ميلنگيده…به هر حال بهترين انتخاب نبوده…يه جورايی مساله داشته


  33. امير در 04/17/03 گفت :

    من امشب خيلی دلم گرفته بود از همه از خودم
    من خودم يه خاءن بالفطرم امما هيچوقت به عشقم خيانت نکردم امما اون کرد حالا من مووندمويه دنيا سوال که چرا؟
    شايد چون خانه کوچک ما سيب نداشت
    نميدوونم دارم ديوونه می شم
    يه بار خود کشی کردم نجاتم دادن شايدم بيشتر کشتنم
    شمت ميگين من چيکار کنم؟


  34. حسین در 04/28/04 گفت :

    سلام
    والا خیلی دوست دام بدونم که موضوعبحث همان عنوان سایت هست یا نه
    اما در هر حال انجه من می نویسم در مورد همین مطلب است
    خیانت معمولا در مواردی پیش میاد که پای هوا و هوس وسط باشه و یا مشکلات جنسی که برای فرد به وجود آمده است
    در هر دو حالت می توان بر این عقیده بود که اگر انسان در وقت نیاز خوددار ودر وقت اجابت خرسند با شد هیچ گاه فکر خیانت هم در ذهنش پرورش نمی یابد


  35. حسین در 04/28/04 گفت :

    سلام
    والا خیلی دوست دام بدونم که موضوعبحث همان عنوان سایت هست یا نه
    اما در هر حال انجه من می نویسم در مورد همین مطلب است
    خیانت معمولا در مواردی پیش میاد که پای هوا و هوس وسط باشه و یا مشکلات جنسی که برای فرد به وجود آمده است
    در هر دو حالت می توان بر این عقیده بود که اگر انسان در وقت نیاز خوددار ودر وقت اجابت خرسند با شد هیچ گاه فکر خیانت هم در ذهنش پرورش نمی یابد


  36. بابک در 04/12/07 گفت :

    اموزنده بيد!